یکی از مسائل مهم کشور در سالهای اخیر، بروز مخاطرات زیستمحیطی بوده و هست؛ مخاطراتی که همچنان ادامه دارد و در حال تبدیل شدن به چالشی بزرگ برای دولت و مسئولان است.
هفتگرد مشکلات فزاینده زیست محیطی و نیز افزایش مطالبهگری مردم در زمینه مسائل محیط زیست را با اسماعیل کهرم بومشناس و فعال محیط زیست، مورد بررسی قرار داده است.
کهرم در مورد افزایش مطالبات مردمی میگوید:« طبعا اگر ما مشکلی در زمینه محیط زیست نداشتیم و چرخ زندگی مردم بهراحتی میچرخید، لزومی نداشت که مردم نسبت به این مسئله آگاهی پیدا کنند. اما وضعیت محیط زیست در کشور ما به حد بحران رسیده و در شرایط وخیمی قرار دارد. ما الان در شرایطی قرار داریم که مردم آب آشامیدنی مناسب و به مقدار کافی ندارند. کمبود آب، روی کشاورزی تاثیر میگذارد، علوفه برای دام تولید نمیشود و در نتیجه مردم به جایی رسیدهاند که ناچارند گوشت را با قیمت بسیار گران بخرند. آب و کشاورزی و دام و … مانند حلقههای زنجیر به هم مرتبط هستند و بروز مشکلات در این زمینه، مردم را متوجه شدهاند که برنامههای غلط دولت در رابطه با مسائل زیستمحیطی، موجب از بین رفتن منابع مختلف طبیعی شود. آگاهی مردم زمانی اتفاق میافتد که آنان با مشکلی خاص مواجه شوند، مانند کسی که دستش شکسته و ناگهان متوجه میشود این شکستن هم درد دارد و هم با دست شکسته نمیتواند کاری انجام دهد. الان مردم ما در چنین وضعیتی قرار دارند؛ یعنی کاملا متوجه شدهاند که نبود آب و نان و گرانی گوشت و مسائلی از این دست، دقیقا به مشکلات زیستمحیطی مربوط است و طبیعی است که صدایشان دربیاید و مطالبهگری کنند.»
کهرم در مورد وظیفه دولت در قبال مطالبهگریهای به حق مردم، میگوید:«دولت درگیر بیمدیریتی و بدمدیریتی است. چون افرادی که در حوزه محیط زیست مسئولیت گرفته و در راس قرار دارند، سواد و اطلاعات لازم را در این زمینه ندارند و اقعا نمیدانند چه باید بکنند و چون اطلاعات و سواد لازم ندارند، توان برنامهریزی هم ندارند و مسائل زیستمحیطی در کشور ما رها شده است.»
پدر بومشناسی ایران معتقد است که نمیتوان در شرایطی که قوانین متعددی در مورد ساخت و ساز در مناطق مرتفع و جنگلها وجود دارد، اما دیده میشود که برخی مسئولان منطقهای بدون کارشناسی و با کمترین آگاهی در ارتفاعات بالای 1400 متر از دریا، اجازه ساخت و ساز میدهند و این ضربه بزرگی به محیط زیست است. ضمن اینکه موجب تخریب کوهها و جنگلهای کشور میشود، زمینه را هم برای بروز شنبادها و ریزگردها فراهم میکند چون با از بین رفتن پوشش گیاهی، خاک بدون محافظ میماند و با وزش باد سبکی، در هوا پخش میشود.
کهرم در رابطه با فعالیتهای کشور ترکیه و سدسازیهای بیرویه این کشور روی دو رود بسیار استراتژیک دجله و فرات(تحت دو پروژه داپ و ایلیسو) و تاثیر آن بر ورود ریزگردها به کشور ما، چنین توضیح میدهد:« البته که در این مورد، ترکیه درست رفتار نکرده و به حقابه کشورهای ایران، عراق و سوریه تعرض کرده است. اما نباید از نظر دور داشته باشیم که دولت و مسئولان ما نیز در رابطه با فعالیتهای این کشور، کمکاری کرده و برخورد مناسب و درخور نداشتهاند. وقتی ترکیه با هیچ برخورد خاصی مواجه نمیشود و برخوردها در حد احقاق حق بینالمللی نیست، لاجرم کار به جایی میرسد که با تاسیس 14 سد روی دجله، موجب خشک شدن برخی رودها و تالابهای این سه کشور و بروز پدیده خشکسالی و ریزگرد شده و طبیعی است که با وزش باد و توفان، این ریزگردها و گرد و غبار در منطقه پخش میشود.»
کهرم در مورد پدیده ریزگرد در تهران به دو مورد عمده اشاره میکند:«نخست همان مورد سدسازیهای ترکیه و از بین رفتن حقابه و خشک شدن بستر رودهاست و دوم وجود معادن شن و ماسه در اطراف تهران است. بهرهبرداری از این معادن، در وخامت آلودگی هوای تهران بسیار موثر است و متاسفانه با تمام مطالبات مردمی و کارشناسان مختلف، توجهی به این مسئله نمیشود. در حالیکه با کنترل این معادن، و استفاده از فیلترهای لازم، میتوان از چنین مصیبتی که گریبان هوای تهران را گرفته، جلوگیری کرد. اما در حد همین فیلتر هم اقدام و نظارتی وجود ندارد. و چنین است که هم به دلیل وزش بادها از شرق و جنوب کشور و هم به دلیل وجود این معادن و کارخانه سیمان، رفته رفته وضعیت هوای تهران بدتر خواهد شد و میبینیم که مدیریت مسئولان هم فقط در حد تعطیل کردن شهر است، چون واقعا از اندیشمندان و صاحبنظران در این موارد نظر و راهکاری خواسته نمیشود.»