در این مقاله قصد داریم به بررسی مهمترین سبکهای سینمایی بپردازیم. اساساً آنچه ما به عنوان سبک در سینما از آن یاد میکنیم، عبارت است از مجموعه تکنیکهای ویژهای که یک فیلمساز به کار میگیرد و شیوههای منحصر به فردی که طی آن، این تکنیکها به هم مربوط میشوند. بنابراین سبک عبارت است از یک سیستم فُرمال که تکنیکهای استفاده شده در فیلم را سازمان میدهد.
سوزان سانتاگ در اینباره میگوید :« سبک، اصل گزینش در اثر هنری، و امضای ارادهی هنرمند است. و چون ارادهی انسان قابلیت داشتن تعداد بیشماری حالت را دارد، از این رو برای آثار هنری تعداد بیشماری سبک میتواند وجود داشته باشد. ممکن است تماشاگر به سبک فیلم وقوف خودآگاهانه نداشته باشد. با وجود این سبک فیلم نقش مهمی در تاثیرگذاری فیلم و معنای کلی آن دارد.»
ما قصد داریم طی مجموعه مقالاتی به هم پیوسته به شناخت انواع سبکها و تأثیر آن بر روند حرکت تاریخ سینما بپردازیم.
قسمت اول: مکتب اکسپرسیونیسم در سینمای آلمان
در حوالی سال 1908 اکسپرسیونیسم بهعنوان سبکی متمایز در نقاشی و تئاتر شروع شده بود و نیرومندترین جلوههای خود را در آلمان یافته بود. 1919 تا 1924 غنیترین دوران سینمای آلمان به شمار میرود. نخستین آزمایشهای هنری آن نمایشگر گرایش در بهتصویرکشیدن رویدادهای درونی و عینیت بخشیدن نمادین به آنها بود. فیلم دانشجوی پراگ در 1913 به کارگردانی اشتاین ریه، راه ورود موضوع خاص را به سینمای آلمان هموار کرد. در این فیلم انسانی توسط نیروهای نامرئی هدایت میشود و دست به اعمالی میزند که خودش را برای انجام آنها مسئول نمیداند. ایجاد خلل در ماهیت آدمی، تجربهای است که در سینمای آلمان به شکل سرسامآوری افزایش مییابد. بدل و سایه، آشکارترین تصاویر من دیگر هستند. یعنی شر در درون جان یا ضمیر ناخودآگاه. در فیلم گولم در 1915 به کارگردانی واگنر و هنریک گالین نیز موضوع رهایی از چنگ نیروهایی ناشناس مطرح است که به طور ناشناخته به شکل نیروهای ضمیر ناخودآگاه ظهور میکنند.
برخی از مهمترین سناریوهای او عبارتاند از: وانیا اثر گرلاخ، گنوئینه اثر وینه، آخرین مرد، ترتوف و طلوع اثر مورناو. در فیلم مطب دکترکالیگاری از دکورهای استرلیزه استفاده شده بود و مرکب از تصاویر ساختمانهای غریب و از ریخت افتادهای بود که به شیوه صحنه تئاتر روی پارچه و تخته نقاشی شده بودند. بازیگران فیلم هیچ کوششی برای ارائه بازیهای واقعگرایانه نمیکردند؛ برعکس حرکاتی به نمایش میگذاشتند که به جستوخیز و رقص میماند. آنچه از این فیلم در سینمای سالهای بعد برجامانده تلاشی بود در جهت نشاندادن محیط بهعنوان بیان عینی روح و احساس و حالت صورت میگرفت. میزانسن در این سینما نقش بسیار تعیینکنندهای دارد؛ فیلمهای آن به میزان غیرعادی بر ترکیببندی تصویری تکتک نماها تاکید میکنند. در فیلمهای اکسپرسیونیستی حالت بیانگر مرتبط با عنصر انسانی به همه وجوه میزانسن تسری پیدا میکند. در وصف این سینما گفتهاند “دکورها بازی میکنند” یا با حرکت بازیگران درمیآمیزند. کنراد ویدت، بازیگر نقش سزار میگوید: اگر به دکور چنان اندیشه شده که گویی همان حالت معنوی را دارد که بر روان بازیگر حاکم است، بازیگر در دکور یاور بزرگی برای ترکیب و زندگیکردن نقش خود خواهد یافت و خود را در فضای ارائه شده میآمیزد و این دو با هم با ضرباهنگ واحدی به حرکت درمیآیند. این فیلمها برای ترکیب دکور، لباس، آدمها و نور تکنیکهای گوناگونی به میبردند.
دوران کلاسیک سینمای آلمان با ظهور نویسندهای بسیار پراهمیت آغاز شد. کارل مایر نویسنده فیلم مطب دکتر کالیگاری، سناریوهای تپنده و اکسپرسیونیستی خلق کرده که همه رهنمودهای دقیق کارگردانی را در خود نهفته است. قسمت اعظم کشفیات سینمای صامت آلمان در زمینه حرکات دوربین، مبتنی بر پیش گامیهای او بوده است.
استفاده از سطوح استیلیزه، تقارن، از ریخت افتادگی، اغراق و همنشینی شکلهای همانند، از این جملهاند. تقارن نیز راهی بود برای ترکیب لباسها، بازیگران و دکور باهدف تاکید بر ترکیببندی کلی تصاویر؛ در بیشتر فیلمهای فریتس لانگ از این تکنیک استفاده شده است. اما آشکارترین و غالبترین خصوصیت سبک اکسپرسیونیسم استفاده آن از ریخت افتادگی و اغراق باشد. بازیها نیز تعمداً اغراق شده بود تا با سبک کلی میزانسن سازگار باشد. خصوصیت مهم دیگر میزانسن این سبک همنشینی شکلهای مشابه در ترکیببندی تصویر است. مثلاً قراردادن آدمها در کنار درختهای از شکل افتاده که نحوی که این دو شکلهای مشابهی بسازند. نورپردازی در فیلمها اکسپرسیونیستی به شکل ساده از روبهرو و از دو طرف استفاده میشود؛ از سایهها هم برای از ریخت انداختن افزونتر اشیا و آدمها استفاده میشود. تدوین در بیشتر موارد ساده است و از روشهای متداول نما، نمای عکس و درهم برش زدن نماهایی از دو مکان متفاوت بهرهبرداری میشود. ریتم این فیلمهای آلمانی نیز نسبت به فیلمهای کشورهای دیگر کند است و این ضرباهنگ کند به بیننده این امکان را میدهد که سبک دیداری خلق شده را بهخوبی ببیند. مورناو، وینه و فریتس لانگ چهرههای اصلی این سینما بودند.
گردآوری: مروارید افسری
منبع:
مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمایی/هیوارد، سوزان/ ترجمه فتاح محمدی
تاریخ سینمای هنری – نوشته اولریش گرگوری. انور پاتالاس – ترجمه هوشنگ طاهری
تاریخ سینما دیوید بوردول و کریستین تامسون