بایزید بسطامی، هم به دلیل تقدم زمانی و هم به دلیل جسارت روحی و پیشاهنگ بودن در عرصه تجارب روحی مرتبط با الاهیات عرفانی، در میان عارفان اسلام و ایران جایگاهی دارد که بیگمان در طول قرون و اعصار منحصر بهفرد باقی مانده است.
به گزارش هفتگرد، همه عارفان عصر او، امثال ذوالنون مصری و سهل بن عبدالله تستری و یحیی بن معاذ رازی و احمد بن خضروية بلخی به عظمت مقام او اعتراف داشتهاند و پس از مرگش، همه بزرگان، امثال جنید و شبلی تا ابوالحسن خرقانی و ابوسعید ابوالخیر تا محمدغزالی و عینالقضات و عطار تا شمس تبریزی و جلالالدين مولوی، همه و همه، از شیفتگان او بودهاند. در تمام متون عرفانی نام او با احترامی ویژه، همواره، تکرار شده است. با اینکه شطحات او غالبا با عرف ارباب شریعت، به ظاهر، سازگاری نداشته است، مزارش در طول تاریخ یکی از زیارتگاههای خداوندان معنی و اصحاب حال بوده است. خاقانی، شاعر بزرگ تاریخ ادب ما، که در ناحیه غربی ایران بزرگ و در شروان میزیسته است، شوق زیارت خراسان را در بسیاری از شاهکارهای خود بیان داشته است. در میان چیزهایی که عامل شیفتگی او برای سفر به خراسان بوده است، در کنار حرم حضرت رضا علیه السلام، از زیارت سطام و خاک جای بایزید یاد میکند:
گفتم به ری مراد دل آسان برآورم زانجا سفر به خاک خراسان برآورم
در ره دمی به تربت بسطام برزنم وز طوس و روضه ارزوی جان برآورم
از قدیم بسطام را دروازه خراسان میشناختهاند و بایزید و عارفان منطقه بسطام را جزء عارفان خراسان جزو عارفان خراسان بهحساب میآوردهاند، چنانکه جنید گفته است: «بایزید در میان ما چون جبرئیل است در میان ملائکه» و هم او گفت: «نهایت میدان جمله روندگان، که به توحید روانند، بدایت میدان این خراسانی است.»