هنرمند در فضای شهری چه میزان سهم دارد و چقدر ضرورت دارد آثاری هنری که با مدیریت شهری در سطح شهر نصب می شوند، از پشتوانه هنری برخودار باشند تا در نهایت در زیباسازی و القای پیام به مخاطب موفق عمل کنند؟
به گزارش هفتگرد، این پرسشها ممکن است روزی از روزها در تابستان داغ کشور، چه در تهران و چه در هر استان دیگری در مواجهه با یک اثر هنری در سطح شهر، در ذهنتان شکل بگیرند؛ اما پاسخ صحیح کدام است؟
با تمرکز بر آن بخش از هنرهای خیابانی که با مدیریت شهری شکل میگیرند، رد پایی از تمامی رشتههای هنری از موسیقی، نقاشی و عکاسی گرفته تا مجسمهسازی، قابل مشاهده است و البته در مواردی این آثار به لحاظ کیفی با انتقادهایی همراه میشوند که لزوم نظارت بیشتر بر آثار هنری سطح شهر را به متولیان یادآور میشوند.
با اینهمه فارغ از سطح کیفی، وجود این آثار در سطح شهر، بیانگر یک واقعیت مشخص درباره نقش داشتن هنرمند در فضای شهری است. واقعیتی که در ادامه سوالات مهمتری را به وجود میآورند؛ اینکه چقدر شرایط مساعدی برای هنرمندان به منظور ایفای نقش در فضای شهری وجود دارد؟ و آثار به نمایش گذاشته شده در فضای شهری چقدر بیانگر دغدغههای روز جامعه هستند؟
برای دست یافتن به پاسخ پرسشهایی که پیشتر مطرح شد، به گفتوگو با عباس مجیدی، هنرمند مجسمهساز پرداختیم تا نظر این هنرمند را درباره این مسائل جویا شویم.
این هنرمند که عقیده دارد امروزه شرایط مساعدی بهمنظور ایفای نقش هنرمند در فضای شهری وجود ندارد، درباره علت این مسئله چنین میگوید: «بدون شک وقتی هنرمندی میخواهد که اثری را در حوزه مجسمه و آنهم برای شهر و متناسب با زمینه آن و با کیفیت مناسب اجرا کند تا بهعنوان یک المان شهری در ارتباط با سایر عناصر معنی شود، پیش از هر چیز نیازمند حمایت های مادی و معنوی نهادهای برگزارکننده است. ضمن اینکه نباید فراموش کنیم برای این پروسه یک مسیر مطالعاتی ضروری است که بتوانیم ارتباط و هارمونی لازم را بین عناصر شهری و مخاطب داشته باشیم تا نهایتا شاهد خلق یک اثر ماندگار باشیم که بتواند ارزش افزوده برای شهر داشته باشد.»
او ادامه داد: «برنامهریزی و زمانبندی از جمله موارد بسیار مهم در این پروسه محسوب میشود و البته اهمیت دادن به هنرمند و توانمندیهای او. طبیعتا وقتی به این نکتهها توجه نشود؛ نمیتوانیم شاهد آثاری شایسته و در شأن شهر و شهروند باشیم. متاسفانه درحال حاضر آنگونه که باید شرایط مهیا نیست و به هنرمندان توجه چندانی نمیشود و به همین دلیل، برخی از هنرمندان حرفهای منزوی هستند.»
یکی از مواردی که در ارتباط با شهر هوشمند همواره به آن اشاره میشود، علاوه بر زیرساختهای مورد نظر، وجود المانهایی از پیشرفت است که یک نیمکت ساده یا اثر هنری ممکن است جزو آن محسوب شود. به این ترتیب نقش هنرمند در فضای شهری بیش از پیش اهمیت پیدا میکند و خواه ناخواه با شاخصهای کیفیت زندگی نیز پیوند میخورد و این ارتباط میان هنرمند و شهر هوشمند نهایتا صفت «خلاق» را به فضای شهری اضافه میکند؛ اما شهر ما چقدر به لحاظ نقش هنرمندان در آن خلاق محسوب میشود و برای خلاق شدن باید چه مسیری را طی کند؟
عباس مجیدی که عقیده دارد شهر تهران میتواند بیشتر به لحاظ نقشی که هنرمندان در آن ایفا میکنند،کارهای خلاقانهتری را در سطح شهر قرار دهد، در این زمینه چنین اظهار میکند: «علاوه بر مطالبی که پیشتر به آن اشاره کردم، شهر ما هم میتواند خلاق و پویا باشد. شهر در حال تغییر است و این تغییر متناسب با مناسبات امروز و جغرافیای فرهنگی و نیاز شهروندی تفسیر میشود و اینجاست که نقش هنرمند در صورتی که درست ایفا شود متناسب با فرایندی که در شهر اتفاق میافتد، حائز اهمیت بیشتری میشود اینجاست که نیاز و ضرورت وقت و هزینه بیشتر برای خلق چنین آثاری از سوی هنرمندان صاحب نام وصاحب تجربه جدیتر میشود؛ ولی وقتی این نقش کمرنگ میشود و اهمیت لازم داده نمیشود، طبیعتا نباید انتظار خروجیهای مناسبی هم داشته باشیم. کما اینکه برخی از آثار را در شهر میبینیم که چندان مناسب سطح شهری نیستند.
او همچنین در پاسخ به این سوال که چقدر آثاری که در سطح شهر قرار دارند، بیانگر نیازهای روز جامعه هستند؟ گفت: «ما کمتر شاهد چنین آثاری در سطح شهر هستیم. عرض کردم تا زمانیکه بستر مناسبی برای خلق چنین آثاری وجود نداشته باشد، شرایط تغییری نخواهد کرد؛ چون عمدتا آثاری که در سطح شهر میبینیم، یا مناسبتی هستند بهعنوان آثار موقت، و یا در مسیر مطالعاتی درستی قرار نداشتهاند و یا اگر شاهد انگشتشمار آثار هنرمندان حاذق هستیم که با تعاریف و نیازهای روز خلق شدهاند، عمدتا حریمشان مورد تعرض و بیمهری واقع شده است.»
مجیدی با تاکید بر اینکه «شهر جای آزمون و خطا نیست، بهخصوص در مورد آثار دائمی و ظاهر شهر را با آزمون و خطا نازیبا نکنیم»، یادآور شد که توجه به آثار موقتی هم از جمله مواردی است که با تدبیر درست میتواند در پویایی شهر موثر باشد و این مهم در بسیاری از شهرهای جهان مرسوم است ولی نه به قیمت قربانی کردن آثاری که در رابطه همیشگی با مردم هستند و نقش جدی در ایجاد سواد بصری آنها دارند.
مجیدی اضافه کرد: «اگر بخواهیم نقشی که هنرمند در شهر بازی میکند، با دغدغههای روز مرتبط باشد، اینجاست که نقش مدیران شهری در یک رابطه تنگاتنگ با هم برای بسترسازی، پررنگ میشود. لزوم بهکارگیری متخصصان در شکل قرارگیری آثار در نسبت با سایر عناصر شهر و مخاطب و البته کانسپت اثر در این زمینه ضروری مینماید؛ برای همین است که دائما تأکید داریم که برای انجام کار هنری در سطح شهر ابتدا باید به کانسپت توجه کنیم. اینکه اولا کانسپت براساس چه نگرشی شکل گرفته؟ دوما این اثر قرار است در چه محیط و فضایی قرار بگیرد؟ و دیگر اینکه چه رابطهای با سایر عناصر شهری دارد؟ و در نهایت اینکه چگونه دیالوگی بین این عناصر، اثر و مخاطب برقرار میشود؟ اگر ما بخواهیم اثری با موضوع دغدغههای روز جامعه خلق کنیم، برنامهریزی منظمتر و جدیتری را میطلبد.»