رمان «شب شکارچی» اثر دیویس گراب با ترجمه فرانک حیدریان منتشر شده است.
به گزارش هفتگرد، حیدریان با این توضیح که «شب شکارچی» در ژانر گوتیک جنوبی در سال ۱۹۵۳ نوشته شده گفت: نویسنده در این رمان به نمایش وقایع و مردم جنوب آمریکا در دوران رکود بزرگ پرداخته است. او برای نمایش بهتر فساد و تباهی اجتماعی بهخوبی از مجازهای خاص ژانر گوتیک جنوبی بهره برده است.
او با بیان این که کتاب بر اساس داستان واقعی هری پاورز نوشته شده است، افزود: قاتلی زنجیرهای که در سال ۱۹۳۲ به جرم قتل دو زن بیوه و سه کودک در شهر کوآیت دل ایالت ویرجینیای غربی به دار آویخته شد. نویسنده با توجه به این اتفاق رمانی نوشته و از فروپاشی یک خانواده میگوید.
حیدریان «شب شکارچی» را یکی از ۱۰ رمان گراب دانست که بلافاصله پس از چاپ پرفروش و نامزد نهایی جایزه ملی کتاب شد، ادامهداد: فیلمی نیز به همین نام توسط چارلز لاتن بازیگر انگلیسی اهل یورکشایر شمالی ساخته شده که در رده بهترینهای سینمای کلاسیک قرار دارد و از نظر فرهنگی بسیار مهم تلقی میشود.
دیویس الکساندر گراب (۲۳ ژوئیه ۱۹۱۹- ۲۴ ژوئیه ۱۹۸۰) رماننویس و داستاننویس آمریکایی است. او بر اثر سرطان در کلارسبورگ از دنیا رفت و آخرین رمانش نیز یک سال پس از مرگش منتشر شد. گراب در ابتدا میخواست گرافیست شود. بنابراین پس از اتمام دوره دبیرستان در رشته طراحی در فیلادلفیا مشغول به تحصیل شد. او قصد داشت مهارتهای خلاقیتی خود را بهعنوان یک نقاش با نویسندگی ترکیب کند اما کوررنگی به او اجازه نداد تا خود را بهعنوان نقاش مطرح کند. با این حال، او در طول زندگی حرفهای خویش تعدادی نقاشی و طرح کشید که برخی از آنها در نوشتههای او گنجانده شدند.
«رویای پادشاهان»(۱۹۵۵)، «نگهبان»(۱۹۶۱)، «صداهای غرورآفرین» (۱۹۶۲)، «درختی مملو از ستاره»(۱۹۶۵)، «سایه برادرم»(۱۹۶۶)، «داس طلایی»(۱۹۶۸)، «رژه امقها»(۱۹۶۹)، «مرد پا برهنه»(۱۹۷۱)، «چراغهای قدیمی(۱۹۸۲) و «تو هرگز من را باور نداری و قصههای دیگر»(۱۹۸۹) از جمله کتابهای منتشر شده این نویسنده است.