۱۳۰ سال پیش اگر یک ایرانی میخواست تلفن بزند باید درباری میبود؛ تا ۱۰۰ سال پیش هم باید آدم مهمی میبود و تا ۵۰ سال پیش باید جزو اعیان و ثروتمندان میبود! تلفنزدن در ایران روزگاری طولانی، کار سختی بود و به این آسانیها نبود.
تلفن در ایران وسیلهای جدید نیست؛ خیلی قدیمیتر از این حرفهاست. ناصرالدین قاجار حدود ۱۰ سال پس از اختراع تلفن توسط «گراهام بل» در قصرش با تلفن حرف زد و شگفتزده شد و در خاطراتش نوشت: «تلفن یک قسم تلگرافی است که با دهن حرف میزنند و با گوش میشنوند. این سفر که معینالملک [سفیر ایران در عثمانی] آمد، یک دستگاه آن را همراه پیشکش آورده است. از اتاق شمسالعماره تا اینجا که باغ سپهسالار است، کشیدهایم. یک صفحه تخته سوراخ سوراخی دارد که انسان به همان سوراخها حرف میزند و دو اسباب است که به گوش گذاشته میشوند. از اینجا با میرزامحمد ملیجک و آقامحمد نایب سرایدار صحبت شد. مثل این است که در حضور حرف میزنند، بلکه هم میتوان گفت بهتر در صحبت حضوری میتوان حرف را شنید و فهمید. ملیجک کوچک را خواستیم، با او هم حرف زدیم بهعینه گویا ملیجک پیش ما است. آقاعبدالله و… حرف زدند. خیلی چیز غریبی است و ما تا به حال این اسباب را ندیده بودیم.» اینطوری بود که تلفن شد ابزار تفنن فوق لاکچری درباریان قاجاری. کامرانمیرزا هم داده بود برای خودش یک خط تلفن از قصرش در کامرانیه امروزی تا وزارت جنگ بکشند تا بتواند کارهایش را سریعتر پیگیری کند؛ «نایبالسلطنه یک تلفن دارد، توی عمارتش کار گذاشته است، با شهر حرف میزند.»
خیلی زود قراردادی بسته شد با «موسیو بوآتال» بلژیکی که یک رشته سیم تلفن ۸ کیلومتری بکشد از طهران (حوالی میدان قیام فعلی) تا شهرری؛ سال ۱۲۶۵ شمسی بود و این نخستین خط تلفن تهران بود. کاخنشینان قاجاری نیز کمکم خطوط تلفن اختصاصی برای خود راهاندازی کردند از شمیران به تهران. مرکز تلفن کجا بود؟ قلهک. باید زنگ میزدند مرکز تلفن قلهک تا تلفنچی تماس را برقرار کند.
محموله تلفن غارت شد!
برخلاف فناوریهای نوظهور که امروزه خیلی زود در ایران رایج میشود، رواج استفاده از تلفن خیلی دیر و کُند بود؛ بهطوری که تا پایان دوره قاجار تلفن فقط در اختیار درباریان و اشراف و بعضی ادارات دولتی و نظامی بود و بس! البته همانموقع در تبریز و مشهد و گیلان نیز چند خط تلفن فعال بود برای وابستگان دربار و شاهزادگان قاجار. چندبار هم مظفرالدین قاجار امتیاز تلفن را واگذار کرد که بروند و بیاورند و راه بیندازند که البته هیچکسی نرفت و نیاورد. آن سالها به جای سیمکشی تلفن فقط امتیاز سیمکشی تلفن در تهران میان برخی ثروتمندان و اهالی کسب و کار دست به دست میشد. البته واقعا کار به این آسانیها هم نبود؛ در این حد موانع و مشکلات پیش روی سیمکشی تلفن بود که یکبار در دوره احمدشاه قاجار یک نفر رفت از اروپا مقدار زیادی سیم مخصوص و تجهیزات تلفن خرید و قرار شد بعدا برایش بفرستند، ولی این محموله وقتی از روسیه میگذشت تا به ایران برسد در جریان جنگ جهانی اول که اتفاقا در روسیه علیه حکومت تزار انقلاب هم شده بود، غارت شد و رفت به باد هوا!
همان موقع چند متخصص سوئیسی هم برای راهاندازی شبکه تلفن پیشپیش آمده بودند تهران که معلوم است چند ماهی بیکار ماندند و بعد هم رفتند.
حرکت لاکپشتی تلفن!
در سال ۱۳۰۲ شمسی دوباره یک نفر رفت که تلفن بیاورد و اینبار آورد؛ در سال ۱۳۰۵ شمسی بالاخره ۲۳۰۰ رشته سیم به ایران رسید؛ همراه با متخصصانی از شرکت زیمنس آلمان. یک مرکز تلفن هم در محدوده اکباتان تهران راهاندازی شد و چند سال بعد قرار شد هر کسی خواست سیم تلفن بکشد از دولت اجازه بگیرد. سال ۱۳۰۸ وزارت پست و تلگراف هم لایحه داد به مجلس که به هزینه دولت شبکه سراسری تلفن در ایران راه بیفتد و خودش بشود وزارت پست و تلگراف و تلفن! جالب اینکه سال بعدش دولت ایران شرکت تلفن تهران را خرید و مدتی بعد به دلایلی از جمله کمبود بودجه آن را به مالکانش پس داد. پس از آن حرکت لاکپشتی تلفن در ایران همچنان چند دهه ادامه یافت.
تلفن ثابت به قیمت یک خانه
در سال ۱۳۱۶ دوباره یک شبکه تلفن با ۶ هزار خط از شرکت زیمنس خریداری و در همان مرکز اکباتان راهاندازی شد. پیشاز آن در سال ۱۳۱۵ نیز یک تلفنی زدند به بغداد تا اولین مکالمه تلفنی خارج کشور ایران در تاریخ ثبت شود. در دهههای بعدی نیز چندبار برنامه راهاندازی شبکه تلفن سراسری مطرح شد که به دلایل مختلف و باز هم بهدلیل بیپولی وزارت پست و تلگراف و تلفن به جایی نرسید. وضعیت بهگونهای بود که در سال ۱۳۳۱ تازه تلفن در ایران ملی شد؛ قبلش سهام شرکتهای تقولق تلفن متعلق به بخش خصوصی بود.
تلفن همگانی در تهران نیز مانند اغلب شهرهای جهان نمادی نوستالژیک محسوب میشود
در نهایت تا سال ۱۳۳۷ حدود ۱۳ هزار خط تلفن در ایران فعال بود. حرکت لاکپشتی ادامه یافت و البته با مشارکت شرکتهای آلمانی تا سال ۱۳۵۷ تعداد خطوط تلفن ایران به حدود ۸۰۰ هزار خط رسید و حدود ۳۰۰ روستا هم به شبکه تلفن وصل بودند. عاقبت کار این شد که در دهه ۵۰ در تهران خطوط تلفن کم بود و تقاضا زیاد؛ واگذاری عمده خطوط تلفن نیز انجام نمیشد و به همیندلیل مشهور است که قیمت یک خط تلفن معادل قیمت یک خانه بود.
از کی تلفنها زنگ خورد؟
در دهه شصت جنگ بود و مشکلات زیاد؛ و توسعه شبکه تلفن همچنان کُند بود. ولی پس از پایان جنگ تحمیلی توسعه شبکه مخابرات، بخش مهمی از برنامههای بازسازی پس از جنگ شد و از اوایل دهه ۷۰ دوباره واگذاری تلفن به مشترکان عمومی رونق گرفت؛ تا اواخر دهه ۷۰ ایران از نظر رشد شبکه تلفن ثابت شد پنجمین کشور جهان. سال ۱۳۷۳ شبکه تلفن همراه هم آمد ولی چون گران بود نتوانست تلفن ثابت را از رونق بیندازد. کار همچنان با سرعت پیش رفت و در سال ۱۳۸۴ تعداد خطوط تلفن ثابت به ۱۸ میلیون رسید و در سال ۱۳۸۸ به ۲۴ میلیون.
کسانی که در اوایل دهه ۷۰ تلفن ثابت خریدند تا مدتها نمیتوانستند به دیگران زنگ بزنند؛ چون اغلب مردم هنوز در خانهشان تلفن نداشتند!
حالا این روزها چه خبر است؟ تعداد خطوط تلفن ثابت واگذار شده از ۳۸ میلیون گذشته و تعداد خطوط فعال حدود ۲۹ میلیون است و حدود ۶ میلیون خط تلفن روستایی در بیش از ۵۰ هزار روستای ایران تماسها را از دورافتاده ترین نقاط نیز برقرار میکنند. تلفن همراه را هم که دیگر نگوییم؛ ۱۱۵ میلیون خط موبایل فعال دست ایرانیهاست. تلفن راهی طولانی آمد تا بالاخره یک تماس تلفنی کاری باشد نماد «آسانی»؛ «یک تلفن بزن و تمام!»