تعصب عمیق «ابوالحسن نجفی» به زبان فارسی به تدوین «غلط ننویسیم» منجر شد؛ کتابی که در اوج جنگ ۱۰ هزار نسخه فروش را تجربه کرد و در مطبوعات زمان خود محل بحث و جدل شد.
به گزارش هفت گرد، نداشتن غلط املایی، یکی از دغدغههای فارسیزبانان است. بسیاری از بزرگسالان هنوز هم نگرانیهای دوران کودکیشان در زنگ املا به خاطر دارند اما هنوز گاه دچار غلط نوشتن میشوند مثلا «بذار» را «بزار» مینویسند و هکسره را هم تا دلتان بخواهد، اشتباه دارند و اگر به آنها تذکر بدهید «احتمالا با این پاسخ روبهور خواهید شد، مهم معناست غلط املایی مهم نیست!» اما در این میان کسانی هستند که درست نوشتن و نداشتن غلط املایی برایشان مهم است. یکی از این افراد، ابوالحسن نجفی بود؛ او سال ۱۳۰۸ زاده شد و دوم بهمنماه ۱۳۹۴ در سن ۸۶ سالگی در بیمارستان مهر از دنیا رفت. ابوالحسن نجفی از بزرگان عرصه ترجمه، زبانشناسی، فرهنگنویسی، وزن شعر فارسی، ادبیات تطبیقی و زبان و ادبیات فارسی در روزگار ما و یکی از تأثیرگذارترین افراد نسل خود در شناسایی و تربیت نویسندگان و پژوهشگران بود که کارنامه پربرگ و باری دارد.
مهمترین بخش فعالیتهای ادبی و علمی او در حوزه ترجمه متون ادبی، ویرایش، زبانشناسی و وزن شعر فارسی بود. او یکی از دقیقترین دایرهها برای طبقهبندی وزن شعر فارسی را تدوین کرده که به دایره نجفی معروف است.
آثار تالیفی او، «مبانی زبانشناسی و کاربرد آن در زبان فارسی»، «وظیفه ادبیات»، «غلط ننویسیم (فرهنگ دشواریهای زبان فارسی)» و «فرهنگ فارسی عامیانه» است.
محمدعلی موحد، مولویشناس، نجفی را از پاسداران وادی واژگان معرفی میکند که کارش حفظ حرمت واژگان است.
کتاب «غلط ننویسیم» یکی از مهمترین کتابها در حوزه غلط ننوشتن است که به بررسی غلطهای مختلف در زبان فارسی و شکل صحیح آنها میپردازد، نجفی این کتاب را با عنوان فرعی فرهنگ دشواریهای زبان، در زمستان ۱۳۶۶ در زمان موشکباران تهران در ۱۰ هزار نسخه منتشر کرد، این کتاب در عرض دو هفته تمام نسخههایش فروش رفت! این تصور وجود دارد که نقدها باعث معروف شدن و فروش کتاب غلط ننویسیم شده در حالی که این تصور اشتباه است و نقدهای دکتر باطنی در سه شماره پیاپی مجله آدینه در بهار و تابستان سال ۱۳۶۷ منتشر شدهاند. در واقع نقدها باعث فروش غلط ننویسیم نشد، بلکه فروش عجیب این کتاب و استقبال بسیار مردم از آن باعث نوشته شدن نقدهای سهگانه دکتر باطنی شد و نقدهای دکتر باطنی نیز سیل نقدهای دیگر را به دنبال آورد.
محمدرضا باطنی، زبانشناس در مجله آدینه نقدی بر کتاب «غلط ننویسیم» ابوالحسن نجفی با عنوان «اجازه بدهید غلط بنویسیم» نوشت. او در این مقاله کتاب نجفی را فاقد اساس علمی زبانشناسی خوانده و دلیل نوشتن نقد را اینطور بیان کرده بود: «یکی دفاع از زبانشناسی به عنوان علم است، زیرا اگر قرار باشد جنگی که فراهم آمده است یک کار زبانشناختی تلقی شود، حاصل آن جز بیاعتبار ساختن زبانشناسی چیزی نخواهد بود. و دیگر هشدار دادن به جوانان پرشور، تازهکار، و در ضمن آسیبپذیر و خوشباوری است که ممکن است به غلط تصور کنند که کتاب «غلط ننویسیم» را زبانشناس نوشته است که به ساخت و کار زبان آگاهی کافی دارد و با نگرشی علمی آن را تولید کرده است، پس باید آن را چون آینه همواره پیش رو داشته باشند و از فتواهای آن پیروی کنند. من میخواهم به کسانی که در نتیجه خواندن این کتاب ممکن است اعتماد به نفس خود را در کاربرد زبان مادریشان از دست بدهند و از این پس در هنگام نوشتن دستشان بلرزد و هنگام سخن گفتن زبانشان به هلاکت بیفتد که مبادا اشتباه کنند به بانگ بلند بگویم که این کتاب یک اثر زبانشناختی نیست.
اگر هیچ دلیل دیگری وجود نداشته باشد، صرفاً تالیف چنین کتابی با آن امر و نهیهای جزمی خود دلیل درستی سخن ماست. زبانشناسها در مسائل زبانی روادارتر و آسانگیرتر هستند، نه به این دلیل که در کاربرد زبان شلخته و بیبندوبارند، بلکه به این دلیل که از ماهیت زبان، شناختی درستتر و واقعبینانهتر دارند. آنها خوب میدانند که آنچه مایه دغدغه خاطر برخی از افراد میشود درست همان راهی است که زبان باید طی کند و خواهد کرد. بنابراین، در اکثر موارد آنچه باعث غیظ و غضب این افراد میشود و آنان را بر این برمیدارد که به هر نوگرایی در زبان سخت بتازند و اتهام بیسوادی و نفهمی و مانند آن به دیگران بزنند، خم به ابروی زبانشناسان نمیآورد، زیرا آنها اکثر این «غلطها» را درست و در جهت تحول زبان میدانند.»
کریم امامی پس از انتشار نقدهای دکتر باطنی در مقاله بسیار کوتاهی که در خرداد ۶۷ در مجلهی نشر دانش منتشر کرد، از انتقادهای دکتر باطنی بر «غلط ننویسیم» تحت عنوان دعوای میان ادیب و زبانشناس یاد کرد و از آن زمان تا به امروز همه از این اختلاف نظر، به اشتباه تحت عنوان اختلاف بین ادبا (نجفی و موافقانش) و زبانشناسان (باطنی و موافقانش) یاد میکنند.
حسین معصومی همدانی، پژوهشگر با اشاره به واکنشهایی که درباره «غلط ننویسیم» وجود داشت، میگوید: همه این واکنشها علمی نبودند. بسیاری دوست نداشتند کسی به آنها بگوید کاری را انجام ندهند. برخی دوست داشتند اجازه داشته باشند غلط بنویسند و گروهی از ادبای سنتی خوشحال شدند که کسی از روشنفکران کتابی نوشته که حرفهای آنها را میزند. برخی نیز فکر کردند با استفاده از این کتاب میتوان به منعها افزود. جدالی که بر سر این کتاب درگرفت، از حوزه کتابشناسی خارج شد و مانند بازی فوتبالی شد که نه تنها بازیگران آن مشغول دعوا هستند؛ بلکه داور و تماشاگران نیز به آنها اضافه شدهاند. چگونه میشود کسی به عنوان روشنفکر شناخته شده باشد و کتابی این چنین بنویسند؟ نجفی حساسیت زیادی به زبان فارسی دارد؛ اما مشکل این است که وقتی این جمله را میشنویم، هر کسی تصوری از زبان فارسی دارد که ممکن است با دیگری متفاوت باشد. تفاوتهایی که در تلقی از زبان است، نشان میدهد که ما تصور واحدی از زبان نداریم. شاید مراقبتی که او نسبت به زبان دارد، به پرورش ساختارگرایانه او برمیگردد.
نصرالله پورجوادی – فلسفهدان، مصحح و نویسنده – با بیان اینکه «غلط ننویسیم» در زمان انتشار کتابی اثرگذار بوده است، میگوید: اساس این کتاب بر کلمه است. اینکه کلمه درست چیست و ریشهاش چیست. به نظرم این کتاب در آن زمان مفید بود. اکنون هم مفید است. اما زبان فارسی اکنون از جهات دیگر مورد تهدید است. الآن استفاده از زبان فارسی گستردهتر شده است در اینترنت و فیسبوک غلطهای زیادی استفاده میشود. بسیاری در اینترنت به زبان تکلم مینویسند. معلوم نیست این چقدر میتواند کتابت زبان فارسی را تغییر دهد. دیگر آسیبی که ترجمه میزند، ترجمههایی است که وارد زبان فارسی شده و تنها عبارتهای انگلیسی را به فارسی برگردانده است. به نظرم، اکنون ایجاب میکند که یک «غلط ننویسیم» دیگر نوشته شود. من این موضوع را بارها در فرهنگستان مطرح کردهام؛ چون فرهنگستان ذهنیت پیری دارد، این کار را نمیکند. به نظرم میشود مجله اینترنتی درباره ویرایش و غلط ننویسیم منتشر کنیم و در آن درباره مشکلات و مسائلی که زبان را تهدید میکند، بحث کنیم. شاید خوب باشد که این کار را نجفی همراه با جوانان انجام دهد.
اما ابوالحسن نجفی، در پاسخ به این نقدها گفته بود: غلط ننویسیم نزدیک به سههزار مدخل دارد. از این تعداد، فقط ۱۰درصد آن «غلط» تشخیص داده شده و بقیهاش فرهنگ دشواریهای زبان فارسی است. ولی در مورد آنها سکوت محض بود و مجموع غلطهایی که گرفته بودند بهزحمت به ۱۰ تا میرسید. بر اساس یک تا ۱۰ که نمیشود این کتاب را رد کرد. خیلی بد است که کسی یک نکته در کتابی ببیند و همه کتاب را رد کند.
او تأکید داشت: در دورانی که به زبان فارسی بیتوجهی شده و رادیو تلویزیون و اینترنت به نوشتن آسیب بسیاری رسانده، به گونهای که جوان امروز به نوشتن بیتوجه شده است، این وظایف ویراستاران است که برای درستنویسی زبان راهی پیدا کنند. اخبار و اینترنت باعث بیتوجهی به نوشتن شده. در این دوره باید تکلیف ما روشن شود. این کتابِ غلط «ننویسیم» است، نه غلط «نگوییم». کسی نگفته که مردم نباید اینطور نگویند. وانگهی، این عبارت را که بعضی استدلال میکنند که «مردم میگویند» یعنی چه؟ چند نفر میگویند؟ همه مردم میگویند؟ مردم تهران میگویند یا همه مردم ایران؟ مردم تهران که بهتنهایی ملاک نیستند، تازه فارسی زبان ایرانِ تنها هم نیست. چند کشور دیگر هم به فارسی سخن میگویند. اگر به «غلط ننویسیم» توجهی شده بود، علتش آن بود که تقریباً کتابی مثل آن وجود نداشت. و چون کتاب نظم الفبایی داشت، به علت همین سهولت، هر کسی به راحتی میتوانست به آن مراجعه کند.
نجفی همچنین یکی از مشکلات زبان فارسی را تتابع افعال دانسته که درک جمله را مشکل میکند و گفت: این مشکل بیشتر با ورود زبانهای خارجی و از طریق مترجمان وارد زبان فارسی شده و به این خاطر است که در زبان فارسی فعل در آخر جمله قرار میگیرد.
او همچنین میگفت: با غنای زبان فارسی و وسعتی که آن دارد، خیلی کارها میتوان انجام داد که ما از آن غافل هستیم. الان در مدارس ما زبان فارسی را غلط درس میدهند. شنیدهام درس انشا هم از مدارس حذف شده است. اگر زبان فارسی درست تدریس میشد، ما امروز با این زبان شکسته و بسته و الکن روبهرو نمیشدیم. متاسفانه امروز زبانشناسان همهچیز زبان را به زبان گفتار منوط کردهاند، در صورتی که زبان را تنها با زبان گفتار نمیآموزند، بلکه با خواندن کتاب است که آن را میآموزند. متاسفانه امروز زبان را نه از طریق خواندن نوشتهها، بلکه از رادیو، تلویزیون و دوبله از زبانهای دیگر میآموزند.