اغلب چندگاهی به کوشش ادامه میدهیم و امیدوار میمانیم، اما خوشبختی هرگز به دست نمیآید. اگر بتوان بر دشواریها چیره شد، طبیعت نبرد را از بیرون به درون میکشد و رفتهرفته دل آدم را چنان دگرگون میکند که چیزی را جز آنچه را که به دست خواهد آورد، آرزو نکند. و اگر ماجرا چنان زود بگذرد که دل فرصت دگرگون شدن نیافته باشد، طبیعت نومید نخواهد شد از این که به شیوهای ظریفتر و البته دیرتر، اما همچنین کاراتر بر ما پیروز شود. آنگاه است که شادکامی در آخرین ثانیه از چنگ آدم بیرون کشیده میشود، یا شاید طبیعت با نیرنگی اهریمنی، خود دستیابی به شادکامی را وسیله نابودی آن میکند. و پس از ناکامیاش در همهی آنچه در قلمرو عمل و زندگی بود، واپسین مانع را بر سر راه آدمی میگذارد که همان امکانناپذیری روانی شادکامی است. پدیده شادکامی به وجود نمیآید، یا این که تلخترین واکنشها را برمیانگیزد.
در جستجوی زمان از دست رفته | مارسل پروست | ترجمه مهدی سحابی | جلد۲