هشتم مهر در ایران به عنوان «روز بزرگداشت مولانا»، شاعر برجستهی کشورمان نامگذاری شده است، این شاعر در آثار خود با زبانهای مختلف به ترویج عشق و صلح پرداخته و پس از آشنایی با «شمس تبریزی» به نوشتن «مثنوی معنوی» پرداخت. مولانا برای حفظ زبان مادری خود بر نوشتار زبان پارسی تاکید داشت و اکثر آثار خود را به این زبان نگارش کرد. شخصیت مولوی دارای ظرفیتهای علمی و عرفانی فراوانی است که در کشورهای همسایه بهویژه ترکیه به آن پرداخته شده و تلاش مولویپژوهان و فعالان فرهنگی کشورمان را برای ترویج ارزشهای این شاعر ایرانی بیشاز پیش میطلبد.
به گزارش هفتگرد، در تقویم رسمی کشور ایران روز هشتم مهر بهعنوان «روز بزرگداشت مولوی» ثبت شده است. جلالالدین محمد بلخی معروف به مولوی در ششم ربیعالاول سال ۶۰۴ هجری قمری در شهر بلخ دیده به جهان گشود. مولوی از مشهورترین شاعران ایرانیتبار پارسیگوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلالالدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده شدهاست. در قرنهای بعد(ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفتهاست و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانستهاند. زبان مادری وی پارسی بوده است.
مولانا، از کودکی در مسیر فلسفه و عرفان
پدر مولانا، محمدبن حسین خطیبی بود که بهدلیل دانش بالا و شخصیت برجستهاش او را با القابی مانند «بهاءالدین ولد» و «سلطانالعلما» خطاب میکردند. بهاءالدین در جوانی بلخ را ترک کرد و در مسیر حرکت بهسمت مکه برای انجام مناسک حج در شهر نیشابور، «شیخ عطار» به ملاقات او آمد. در آن زمان جلالالدین مولانا کوچک بود که عطار نیشابوری نسخهای از «اسرارنامه» را به او هدیه داد و او را بسیار ستایش کرد. مولانا این کتاب شیخ عطار را در طول حیات خود همیشه بههمراه داشت.
دلیل اصلی مهاجرت بهاءالدین و خاندانش از بلخ، اختلاف با خوارزمشاهیان و اعمال فشارهای حکومتی بود. از طرفی، حملهی مغولان به ایران و غارت و کشتار آنان نیز جان علما و ادیبان را تهدید میکرد. همزمان با این اتفاقات، «علاءالدین کیقباد سلجوقی» در شهر قونیه از بهاءالدین دعوت کرد تا به این شهر برود. در این زمان مولانا تنها ۱۳ سال داشت. پس از گذشتن از شهرهای فراوان، بهاءالدین و خانوادهاش در قونیه ساکن شدند.
پس از مرگ بهاءالدین در قونیه، به درخواست مریدان پدر، مولانا که جوانی ۲۵ ساله بود، جای پدرش را گرفت و به تعلیم علوم و مفاهیم عرفانی پرداخت و دو سال بعد اولین سفرش را به شام آغاز کرد. شهرهای مختلف شام مانند دمشق و حلب میزبان علمایی بود که در طول سالهای گذشته از بیم حمله مغول به این شهرها پناه آورده بودند. مولانا نیز پس از شام به شهر حلب رفت و تعالیم عرفان و فلسفه را ادامه داد. از مدت اقامت مولانا در این شهرها اطلاع دقیقی در دست نیست، اما در مجموع حدود هفتسال را در این شهرها گذراند. توصیفهای عاشقانه و پرشور مولانا از شام و دمشق نشان میدهد که به احتمال زیاد اولین بار «شمس تبریزی» را در این شهرها ملاقات کرده است.
پس از آن، مولانا به قونیه برگشت، جایی که خاندانش در آن ساکن بودند و از بدو ورود به قیصریه، علما و عرفای شهر به استقبالش آمدند. ملاقاتهای شمس و مولانا و تاثیر عمیق شمس تبریزی بر زندگی مولانا در همین دیدارها در قونیه اتفاق افتاده است.
مولانا در طول سالهای حیاتش سفرهای زیادی رفت و پس از غیبت شمس تبریزی، با بزرگان دیگری نیز مانند «برهان صلاحالدین» و «حسامالدین چلبی» معاشرت میکرد. صلاحالدین مردی زاهد، موقّر و آرام بود و به همین جهت توانست جوشوخروش مولانا را در فراق شمس آرام کند؛ اما مولانا ۱۵ سال پایانی عمرش را در جوار حسامالدین چلبی گذراند که بار دیگر دریای آرام درون مولانا را طوفانی میکرد. همنشینی مولانا با صلاحالدین سبب خلق اثر برجسته «مثنوی معنوی» شد که از بزرگترین گنجینههای ادبیات عرفانی ایران و تصوف شمرده میشود.
مولانا در تاریخ پنجم جمادیالاخر سال ۶۷۲ هجری قمری مصادف با چهارم دی سال ۶۵۲ هجری شمسی، بهدلیل تب سوزان و بیماری در ۶۶ سالگی از دنیا رفت. خویشان و بستگان مولانا در آخرین لحظههای زندگیاش بر بالینش حضور داشتند و پس از مرگ او، مردم قونیه از مسلمانان گرفته تا مسیحی و یهودی چهل روز در غم از دست دادن مولانا عزاداری کردند.
تحوّل حیات مولانا با ملاقات شمس تبریزی
«شمس تبریزی» در حدود سال ۶۴۲ هجری قمری به مولانا پیوست و چنان او را شیفته و مجذوب کرد، که درس و وعظ را کنار گذاشت و به شعر و ترانه و دف و سماع پرداخت و از آن زمان طبعش در شعر و شاعری شکوفا شد و به سرودن اشعار پرشور عرفانی پرداخت. کسی نمیداند شمس تبریزی به مولانا چه گفت و چه آموخت که اینگونه دگرگونش کرد، اما واضح است که شمس تبریزی عالم و جهاندیده بود و برخی به خطا گمان کردهاند که او از حیث دانش و فن بیبهره بودهاست. مریدان وقتی که مشاهده کردند مولانا توجهی به آنان نمیکند و فقط به شمس میاندیشد؛ در صدد قتل او برآمدند، اما شمس به کمک بهاءالدین محمد ولد پسر بزرگ مولانا و چند نفر از مریدان وفادار در روز پنجشنبه ۲۱ شوال سال ۶۴۳ از قونیه گریخت و به دمشق رفت. مولانا از غیبت شمس تبریزی ناآرام، دگرگون و افسرده شد. مریدان که دیدند رفتن شمس تبریزی نیز مولانا را متوجه آنان نساخت، با پشیمانی از مولانا پوزشها خواستند.
مولوی با دیدار مجدد شمس تبریزی، شیفتهتر شد و با دیدن محبوب خود، دل از همه کند و باز مثل گذشته تنها با او به صحبت نشست. یاران او که میدیدند مولوی دانشمند، اینگونه به همه چیز پشت پا زده، علت این دگرگونی را در آشنایی او با شمس میدانستند. بنابراین با وجود اینکه یکبار با بدگوییهای خود، شمس را رنجیده خاطر کردند و موجب مسافرت او به دمشق شدند با اینحال، دست از دشمنی و ستیزهجویی برنداشتند و بذر کینه را در دل مردم قونیه کاشتند و تصمیم گرفتند که نقشهی نابودی شمس را بکشند و استاد خود را از دست شمس نجات دهند.
عدهای بر این باورند که شمس بعد از اینکه متوجه نقشهی آنان شد، تصمیم گرفت از شهر قونیه برای همیشه برود و اینبار به گونهای برود که کسی متوجه سفر او نشود و نداند که به کجا رفته و چه زمانی سفر کرده است و دیگر هم به آن سرزمین بازنگردد تا از کجاندیشان رهایی یابد. برای همین شمس در سال ۶۴۵ هجری قمری قونیه را ترک کرد و به نقطهی نامعلومی سفر کرد. البته عدهای نیز گفتهاند که شمس قونیه را ترک نکرد، بلکه به دستِ یاران مولوی در چاهی انداخته شد و بدین ترتیب کشته شد.
مولانا از دوری شمس تاب و توان خود را از دست داد و روز و شب به سماع پرداخت و حال آشفتهاش در شهر بر سر زبانها افتاد. او هرچند دیگر شمس تبریزی را نیافت؛ ولی حقیقت شمس تبریزی را در خود یافت! و دریافت، آنچه که او در پی آن است، در خودش حاضر و محقق است. مولانا رقص و سماع را از سر گرفت و جوان و خاص و عام مانند ذرهای در آفتاب پُر انوار او میگشتند و چرخ میزدند. مولانا سماع را وسیلهای برای تمرین رهایی و گریز میدید. چیزی که به روح کمک میکرد تا در رهایی از آنچه او را مقید در عالم حس و ماده میدارد، پلهپله تا بام عالم قدس عروج کند.
آثار مولانا
در تمامی آثار مولانا میتوان ویژگیهای خاصی را پیدا کرد، اشعاری که در مدح و ستایش پرودگار و تمثیلهایی از قرآن سروده شدهاند. مهمترین و بزرگترین اثر مولانا «مثنوی مولوی» بوده که در ۶ جلد و ۲۷ هزار بیت به رشتهی تحریر درآمده است. این کتاب که بخشهایی از آن در مراسم بزرگداشت مولانا هم خوانده میشود، زمانی توسط مولانا نوشته شد که وی بیشاز ۵۰ سال داشت و شمس تبریزی او را ترک کرده بود. مولانا که خود آن را «معراج حقایق» مینامد، از این کتاب به عنوان اصول دین یاد کرده و بیت زیر در سرآغاز آن قرار دارد:
بشنو از نی چون حکایت میکند از جداییها شکایت میکند
با مطالعه و تحقیق در این اثر که درونمایهای به سمت خودشناسی، عرفان و ستایش پروردگار دارد، به این نتیجه میرسیم که مثنوی مولوی علم تفسیر نبوده بلکه دارای تعابیر عرفانی است. اثر دیگر مولانا «دیوان شمس تبریزی» یا «دیوان کبیر» نام دارد که ابیاتی به زبانهای فارسی، ترکی، عربی و یونانی در آن جای گرفتهاند. بخش اعظم این دیوان، ۳۵ هزار بیت به زبان فارسی نوشته شده و بخش بسیار محدودی به زبانهای دیگر است. فیهمافیه، مجموعه سخنان حضرت مولانا در مجالس اوست که توسط یکی از مریدانش و پسرش سلطانولد گردآوری شده است.
از دیگر آثار رومی میتوان به مجالس سبعه، رباعیات و مکتوبات اشاره کرد. تمامی این آثار به زبانهای روز دنیا هم ترجمه شدهاند و در دسترس قرار دارند. در مجموع، آثار شاخص این شاعر برجسته به شرح زیر است:
– مثنوی معنوی: مثنوی معنوی که به زبان فارسی است.
– غزلیات شمس: غزلیات شمس، غزلیاتی است که مولانا به نام مراد خود شمس سروده است.
– رباعیات: حاصل اندیشههای مولاناست.
– فیهمافیه: که به نثر و حاوی تقریرات مولانا است که گاه در پاسخ پرسشی است و زمانی خطاب به شخص معیّن.
– مکاتیب: حاصل نامههای مولاناست.
– مجالس سبعه: سخنانی است که مولانا در منبر ایراد فرموده است.
بالاخره روح ناآرام جلاالدین محمد مولوی در غروب خورشید روز یکشنبه پنجم جمادیالاخر سال ۶۷۲ هجری قمری بر اثر بیماری ناگهانی که طبیبان از درمان آن عاجز گشتند، به دیار باقی شتافت.
مراسم بزرگداشت مولانا
همانطور که پیشتر گفتیم، مراسم بزرگداشت مولانا در دسامبر هر سال در یک بازهی زمانی ۱۰ روزه برگزار میشود. آغاز مراسم با جوانانی است که لباسهای کهن عثمانی را به تن میکنند و از تپهی کیقباد با ساز و دهل به سمت آرامگاه مولانا حرکت میکنند. تپهی کیقباد محل آشنایی شمس تبریزی و مولانا است. مراسم بزرگداشت مولانا در سالن مرکز فرهنگی مولانا در قونیه برگزار میشود. پیام اصلی مراسم و رقصهای آن عبارت است از «هدف ما در زندگی عشق است».
جزء اصلی مراسم بزرگداشت مولانا، رقص چرخشی و «سماع» درویشهای صوفی است. پیروان مذهبی مولانا با لباسهای سفید دامندار دور یکی از اعضا میچرخند. شخص مرکزی یا رهبر گروه، نماد خورشید و بقیهی پیروان، نماد مدارهای ستارگان و ماه هستند. در طول رقص سماع، یک دست به سمت آسمان و دیگری به سمت زمین است. دست رو به آسمان انرژی مثبت را دریافت کرده و دست پایین انرژی منفی را از طریق زمین دفع میکند. مراسم بزرگداشت مولانا که از آن به عنوان شب عروسی هم یاد میشود، دارای ۴ رقص بوده که نمادی از ۴ فصل سال، ۴ عنصر طبیعت و ۴ دورهی سنی هستند.
این رقصها به ۷ بخش با موضوعات آهنگین متفاوت تقسیم میشوند. سماع در لغت به معنای شنوایی و آوای گوشنواز است. همچنین در صوفیه به رهایی و از خویشتن جدا شدن اشاره دارد. از دیگر برنامههای مراسم بزرگداشت مولانا، سخنرانی و شعرخوانی است. یکی از دلایلی که محبوبیت این بزرگداشت را تایید میکند، فستیوال جهانی موسیقی عرفانی است.
قونیه، محل برگزاری مراسم بزرگداشت مولانا
محل اصلی برگزاری مراسم بزرگداشت مولانا، آرامگاه او در قونیه است که از شهرهای مهم و توریستی ترکیه محسوب میشود. قونیه با بیشاز دو میلیون نفر جمعیت، هفتمین شهر بزرگ ترکیه است. این شهر بیشاز ۷ هزار سال قدمت دارد و جزو معدود شهرهایی است که در طول تاریخ سالم مانده و به دنیای مدرن پا گذاشته است. از جمله دورانی که در این شهر گذشتهاند میتوان به فرا نوسنگی، عصر برنز، دوران هیتیها، لیدیها، رومیان و پارسیان اشاره کرد.
قونیه که به شهر درویشهای مرید مولوی هم شهرت دارد، شهری با دیدگاههای مذهبی و اسلامی عمیق است. قونیه با آب و هوایی سرد و خشک و تابستانهای گرم ۲۲۰ کیلومتر از آنکارا فاصله دارد. شهری که مراسم بزرگداشت مولانا در آن برگزار میشود، به نسبت دیگر شهرهای توریستی ترکیه، بسیار آرام بوده و مردمی بهشدت خونگرم را در خود جای داده است.
جایگاه بینالمللی مولانا
«علیاصغر شعردوست» سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان، در همایش گرامیداشت مولانا، اظهار کرد: «مولانا جلالالدین محمد بلخی یکی از شخصیتهای بزرگ جهانی است که نقش فراوانی در احیا و غنای فرهنگ و عرفان ایرانی و فرهنگ بشری ایفا کرده است بهطوریکه به دلایل گوناگون بر تارک زبان و ادبیات فارسی و عرفان اسلامی و بلکه ادبیات جهان نشسته است. او به باور تمام محققان اعم از خاورشناسان غربی و اندیشمندان اسلامی و ایرانی، یکی از آباء بینظیر انسانیت است که دین و معرفت عرفانی را با امر قُدسی و تجربهی دیدار با عوالم برتر، درآمیخته است.»
وی در بزرگی این ابرمرد، گفتههای برخی از شیفتگان وی از جمله «هرما هسه» ، «ادوارد براون» ، «نیکلسون» ، «آندرو هاروِی» ، «فرانکلین لوئیس» و «مولانا عبدالرحمان جامی» را مطرح کرد و گفت: «مولانا، نخستین سفیر صلح جهان است که همه مردم را فارغ از زبان، رنگ، قوم و نژاد، به همدلی دعوت میکند. مولوی به طرز بیسابقه و کم نظیری غزل و تصوف را به هم درآمیخت. مفاهیم عرفانی را چنان با زبان غنایی و عاشقانهای ادا کرده است که جذب و هضم آن جز برای طبایع خاص، ظریف و نادرپسند که معنویت را در موسیقی و غنا جستوجو میکنند، دشوار است.»
بنیاد بینالمللی مولانا در ۱۴ مارس سال ۱۹۹۶ در کشور ترکیه توسط محمدباقر چلبی بیستودومین نوادهی پسری مولانا طبق شجرنامهای که «فروزانفر» و «گولپینارلی» منتشر کردهاند، راهاندازی شد و در ۲۲ کشور جهان شعبه دارد و هریک از این شعبهها در راستای اهداف بنیاد، برنامههای مولاناپژوهی را پی میگیرند.
بیشتر اعضای این بنیاد تحصیلات آکادمیک مرتبط با مولاناپژوهی دارند و تعدادی از اعضای هیأت دولت ترکیه نیز در این بنیاد عضویت دارند تا برنامههای بنیاد را به اطلاع دولت ترکیه برساند و در صورت لزوم برای پیگیری برنامههای بنیاد، حمایت خود را معطوف به بنیاد کنند. «فاروغ همدم چلبی» هماکنون ریاست فرقهی مولویه و مدیر بنیاد بینالمللی مولانا، مسئولیت حفظ و نشر سنت خاندان سنتی و تاریخی چلبی را بر عهده دارد و «اسین چلبی» هماکنون قائممقام بنیاد بینالمللی مولانا است.
دهمین همایش علمی شمس و مولانا در خوی
دهمین همایش علمی و بینالمللی شمس و مولانا اخیرا با حضور شمس و مولاناپژوهان و چهرههای برجستهی فرهنگی داخلی و خارجی در خوی آغاز شد. در این همایش که همزمان با ۷ و ۸ مهر، «روز ملی شمس و مولانا» برگزار میشود، ۱۷ نفر از شمس و مولاناپژوهان داخلی و خارجی ابعاد مختلف شخصیت شمس و مولانا و تاثیرات پیوند معنوی این دو شخصیت فرهنگی را در عرصه عرفان و ادب بررسی میکنند.
در روز نخست این همایش، شمس و مولاناپژوهان از ایران و کشورهای ترکیه، پاکستان و هندوستان ۶ عنوان مقاله بهصورت سخنرانی با موضوعات شمس و مولانا، عرفان اسلامی در حوزه آذربایجان، روند نهادی توسعه بازتابهای بینالمللی مولانا در ترکیه، تبیین و تحلیل تاثیر شخصیت شمس و جایگاه خرد انتقادی در مقالات شمس را ارائه کردند. مثنویخوانی، برگزاری ورزشهای زورخانهای و اکران فیلم «مست عشق» از مهمترین برنامههای جنبی این همایش است.
با توجه به مطالب فوق، مولانا به عنوان شاعر و عارف برجستهی ایرانی، دارای جایگاه بینالمللی قابلتوجهی در حوزه فلسفه و عرفان است که، ابعاد علمی آن در کشورهای منطقه مورد بهرهبرداری قرار میگیرد و در همین راستا از مسئولان فرهنگی کشورمان انتظار میرود، در راستای ترویج ارزشهای ایرانی – اسلامی این شاعر ملی، تنها به برگزاری همایشهای علمی اکتفا نکرده و از تمام ظرفیتهای فرهنگی و هنری استفاده کنند، البته تولید فیلم «مست عشق» طی همکاری با کشور ترکیه، از جمله اقدامات مفید و موثر در این زمینه محسوب میشود.