نماد سایت پایگاه خبری هفت گرد

«کتاب؛ حافظ جان اندیشه و میراث دانایی در فرهنگ ایرانی»

هفت گرد-به مناسبت 24 آبان روز کتاب و کتابخوانی

در روزگاری که جهان گرفتار شتاب، سطحی‌نگری و غوغای اطلاعات است، کتاب همچنان پناهگاه آرامِ تفکر و معنا باقی مانده است. هر صفحه از کتاب فرصتی است برای مکث در میان هیاهو؛ برای تنفس در میان واژه‌هایی که آرام و بی‌ادعا، ذهن را می‌پرورانند و از درون انسان، چراغ خرد می‌افروزند. کتاب برخلاف جریان انبوه رسانه‌ها، ما را وا می‌دارد که تأمل کنیم، نه فقط بدانیم بلکه بفهمیم—و این، جوهره‌ی انسانی‌تر زیستن است.

در فرهنگ ایرانی، کتاب نه تنها وسیله‌ی دانایی بلکه نشان افتخار و سرمایه‌ی تمدن بوده است. از لوح‌های گِلی دوران عیلام و سنگ‌نوشته‌های هخامنشی تا نسخ خطی درخشان دوره‌ی اسلامی، این سرزمین از نخستین خاستگاه‌های اندیشه‌ی مکتوب بشر به‌حساب می‌آید. کتاب، در ایران، همیشه فراتر از شیء بوده؛ موجودی زنده که حافظه‌ی ملّت را حمل کرده است. در خانه‌های قدیمی، قفسه‌ی کتاب بخشی از هویت فرهنگی بود، همان‌گونه که شعر بخش جدایی‌ناپذیر زبان ماست.

با پذیرش اسلام در ایران، نهضت ترجمه و نگارش چنان شکوفا شد که کتابخانه‌ها به مراکز علمی جهان تبدیل شدند. کتابخانه‌های بزرگ، همچون دارالعلم ری، نظامیه‌ی بغداد و به‌ویژه ربع رشیدی تبریز، در سده‌ی هفتم هجری نمونه‌ی درخشان سازمان فرهنگی و آموزشی زمان خود بودند. ربع رشیدی که توسط خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی تأسیس شد، شبکه‌ای از اتاق‌های نسخه‌نویسی، دارالترجمه، آزمایشگاه‌ها و محل اقامت دانشمندان داشت؛ مفهوم «دانشگاه» را قرن‌ها پیش در عمل به‌وجود آورده بود.

در دوره‌ی صفویه نیز با گسترش چاپ و تجارت دانش، کتابخانه‌ها به قلب مدرسه‌ها و مساجد راه یافتند. در روزگار قاجار، با ورود چاپ سنگی و بعدتر چاپ سربی، ایرانیان برای نخستین‌بار توانستند کتاب را به شکل عمومی و گسترده در اختیار داشته باشند. روزنامه‌ها و مجلات فرهنگی همراه با نشر کتاب، افق تازه‌ای از سواد عمومی گشودند و مطالعه از طبقات خواص به میان عامه‌ی مردم رسید.

این جریان تاریخی تا امروز ادامه دارد؛ از کتابخانه‌ی ملی ایران تا شبکه‌ی کتابخانه‌های عمومی کشور، همه تداوم همان ایمان دیرینه‌اند: ایمان به دانایی به‌مثابه‌ی نیروی نگهدارنده‌ی هویت ایرانی. کتابخانه در فرهنگ ما فقط محل نگهداری کتاب نیست، بلکه مکان گفت‌وگوی نسل‌هاست—جایی که دانایی گذشته به آینده پیوند می‌خورد.

در شعر و ادب فارسی نیز، کتاب و کتاب‌خوانی همواره تصویرگر ارتباط میان انسان و حقیقت بوده است. فردوسی با سرودن شاهنامه، خود کتابخانه‌ای از تاریخ و اسطوره ساخت؛ سعدی در گلستان، کتاب را آیینه‌ی تربیت دانست؛ و حافظ در غزل‌هایش میان کتاب عشق و لوح جان تعادل برقرار کرد. این پیوند میان معنویت و مطالعه، ویژگی خاص فرهنگ ایرانی است؛ خواندن نه فقط عمل ذهنی بلکه آیین روحی است.

روز کتاب و کتاب‌خوانی یادآور این میراث جاودان است. در عصر دیجیتال، صفحه‌نمایش ممکن است جای کاغذ را گرفته باشد، اما جوهر کتاب یعنی میل به فهم و عمق، همچنان زنده است. فناوری حتی می‌تواند خادم فرهنگ کتاب شود؛ کتابخانه‌های دیجیتال و نسخه‌های الکترونیکی اگر با عشق به مطالعه همراه باشند، راه تازه‌ای برای گسترش دانش‌اند. تهدید اصلی، نه فناوری، بلکه فراموشی میل به مطالعه است؛ بیماری خاموشی که جامعه را از تفکر عمیق دور می‌کند.

امروز بیش از هر زمان نیاز داریم که کتابخانه را به کانون اجتماعی دوباره تبدیل کنیم. خواندن باید از سطح وظیفه آموزشی به مرحله‌ی لذت و کنجکاوی برسد. خانواده‌ای که در آن کتاب حضور دارد، نسلی تربیت می‌کند که جهان را روشن‌تر و انسانی‌تر می‌بیند. اگر هر خانه کتابخانه‌ای کوچک داشته باشد، جامعه‌ای دانا و مقاوم‌تر خواهیم داشت.

کتاب هدیه دادن، کتاب معرفی کردن، و برای فاصله‌های روزمره کتاب خواندن، عمل‌هایی ساده اما ریشه‌دارند؛ آنها دانایی را میان افراد جریان می‌دهند و حس گفت‌وگو را زنده نگه می‌دارند. کتاب مانند درختی است که هرچه زمان بگذرد، ریشه‌اش ژرف‌تر و سایه‌اش گسترده‌تر می‌شود.

در فرهنگ ایرانی، کتابخانه و نهاد مطالعه بخشی از حافظه جمعی‌اند—گونه‌ای از «اکوتراپی فرهنگی» که ذهن را از آشوب نجات می‌دهد. هر برگی که ورق می‌زنیم، گامی است به‌سوی آرامش، تمرکز و خردورزی. مطالعه نه فقط گردآوری اطلاعات، بلکه بازسازی خویشتن است؛ تجربه‌ی درونیِ انسان در گفت‌وگو با اندیشه‌ی جهان.

بیایید در روز کتاب و کتاب‌خوانی، نه تنها کتاب بخوانیم، بلکه کتاب را زنده نگاه داریم: با مطالعه مستمر، حمایت از کتابخانه‌ها، نشر آثار پژوهشی و معرفی نویسندگان جوان. کتاب چراغ خرد است؛ اگر روشن بماند، تاریکیِ جهل هرگز بر این سرزمین سایه نخواهد انداخت.

خروج از نسخه موبایل