نماد سایت پایگاه خبری هفت گرد

اسلامی ندوشن؛ خاطره نگار قوم ایرانی

ندوشن نمونۀ یک ایرانی فرهیخته بود که با همه وجودش در پی آبادی و آزادی ایران بود.


یادداشت دکتر مهدی محبتی از شاگردان استاد محمدعلی اسلامی ندوشن در سوگ ایشان:

یکی دیگر از ارکان فرهنگ ایران معاصر فرو ریخت. آن‌که از قلب اقلیم ایران برآمد و نزدیک به یک قرن – اندکی کمتر- تار و پود تاریخ و فرهنگ و هنر و ادب ایران را کاوید و کوشید در حد بضاعت خویش نسبتی میان سنت‌های ایرانی و دنیای مدرن آن ایجاد کند و نگذارد دو بال عشق و خرد، ماده و معنویت هیچ کدام از خاطرها برود که رفتن هر کدام سقوط قطعی” ققنوس ایران” را با خود خواهد داشت.
اسلامی ندوشن از آن دسته روح‌های تشنۀ جستجوگری بود که بی‌تابانه از کویرگونه‌ای دور افتاده برمی‌خیزند و با همت و درایت و پشتکار تا اوج قله‌های ممکنِ استعدادی خویش فرا می‌روند. از رشتۀ حقوق آغاز کرد و بعد دل به ادبیات داد و شاعر شد و چون شعرش را در اوج ندید رها کرد و سر سپرد به نوشتن و ثبت یافته‌ها و خاطرات دیروز و امروز خود و ایران …
در هیچ امری ذوفن و متخصص نبود اما ذو فنونی بود که با جامعیت خود نگاه‌های تازه و کمیابی به تاریخ و فرهنگ و ادب و جامعه داشت و این کم نعمتی نبود برای مردمانی که غالباً تقلید و تکرار خمیرمایۀ کارِ حتی بزرگانشان است…
ارزش کار و نگاه ندوشن به گمان من در دو چیز بود:
تیزبینی منحصر به فردی که از تاملات ممتدش در سنت و داشته‌هایش ریشه می‌گرفت و با تجربه زیسته و سفرهایش در دنیای امروز گره می‌خورد ودیگر نثر ممتاز و منحصر به فردی که یافته‌هایش را به شایسته‌ترین شیوه‌ای آفتابی می‌ساخت. از همین روی بود که مثلا نخستین بار، جدی‌ترین نقد را او بر افکار اقبال لاهوری فرود آورد که «دنیای اشعار و آثارش با همه زیبایی‌ها، خیلی ذهنی و ایده گرایانه است و غیر قابل تحقق!» در کتاب دیدن دگر آموز و شنیدن دگر آموز.
و گفته‌ها و یافته‌های مرتبط با مولانا خصوصاً در مقامات و مقالات مریدانی چون افلاکی و مناقب العارفین عمدتا زاده شیفتگی آنان به مولاناست در کتاب “باغ سبز عشق” و صدها نکته دیگر که در ۵۰ کتاب خود آورده است خصوصا در داستان داستان ها و تحلیل خاص و ممتازش از رستم و اسفندیار و…
البته گهگاه دلدادگی عمیقش به فرهنگ ایران و ایرانی، داشته و یافته‌های دیگران را در نگاهش کم‌رنگ‌تر از آنچه بود می‌ساخت و مثلاً از آزادی مجسمه می‌گفت به جای مجسمۀ آزادی و یا بسیاری از شخصیت‌ها و آثار ادبی ما را برتر از دیگران می‌دانست و امثال آن…
ندوشن نمونۀ یک ایرانی فرهیخته بود که با همه وجودش در پی آبادی و آزادی ایران بود. من دانش آموزی بودم که با نوشته‌هایش آشنا شدم و دلدادۀ دیدارش… تا آن‌گاه که استادم شد در دانشگاه تهران و در درس “تحقیق در مکتب‌های ادبی جهان” و همکلامی و همراهی با او و حضورش، غنیمتی برای جانم…
من او را «خاطره نگار قوم ایرانی» می‌دانم و هیچ نمی‌دانم که آیا این فرهنگ و وطن، با این اوضاع و احوالی که دارد هنوز هم می‌تواند فرزندانی بیاورد که از مادر خویش خاطره‌های خوش داشته باشند و فردا فراموشش نکنند و در باد رهایش نسازند؟

روحش مینوی و یادش در دلها جاودان باد.

دکتر مهدی محبتی/استاد تمام دانشگاه زنجان

خروج از نسخه موبایل