مجتبی لشکربلوکی، مشاور ارشد استراتژی و استاد دانشگاه:
داستان جوجه اردک زشت را کمتر کسی است که نشنیده باشد، حکایت جوجه اردکی است در میان اردکهای دیگر که چون زشتتر به نظر میرسد، به وی توجه نمیشود تا اینکه با گذشت زمان و رشدش، تبدیل به قوی زیبایی میشود که همه را انگشت به دهان میکند.
مشابه این داستان در محیط زندگی و کار هم وجود دارد بگذارید دو مثال بزنم:
گاهی اوقات پروژههای جانبی و فرعی شما مانند ایجاد سیستم ارتباط با مشتریان یا یک محصول جدید یا یک ایده جدید، توجه هیچکس را به خودش جلب نمیکند. حتی شاید ناراحت هم باشیم که چرا منابع را مصرف میشوند ولی هیچ خروجی وجود ندارد. همین جوجه اردک زشت ممکن است تبدیل به معجزه بعدی شما شوند.
گاهی اوقات افرادی در خانه و محیط کار وجود دارند که به دلیل عدم شناخت تواناییها و شایستگیهایشان، نسبت به رشد آنها غفلت شده است و وقتی که به آنها مجال رشد داده میشود، خود را تبدیل به قوی زیبایی میکنند.
کشف و شکوفا کردن این جوجه اردکها، کار سادهای نیست و نیازمند ریسک کردن است. اما سه راهکار طلایی برای آن متصور است:
1- یادآوری کنیم که هر مجموعهای باید تعدادی جوجه اردک زشت داشته باشد. چرا که قوها از بین همین جوجه اردکها بهدست خواهند آمد.
2- به جوجه اردکهای زشت فرصت ارائه بدهید.
3- هر از گاهی به قوهای قبلی بنگریم و به همه یادآوری کنیم که این همان جوجه اردک زشت است.