نجات زاگرس و بلوطش تبدیل به دغدغه ملی شود
عضو هیات علمی دانشگاه لرستان گفت: پروانه برگخوار سفید بلوط، بخشهای وسیعی از این جنگلهای ارزشمند را در برگرفته است.
به گزارش هفتگرد، رحیم ملکنیا اظهار کرد: این روزها حال جنگلهای بلوط زاگرس بدتر از همیشه است، فشار انسان، خشکسالی و گردوغبار مدتها بود که گلوی زاگرس را فشار میداد و اکنون قاتلی زیبا و فانتزی هم به جمع این دشمنان بلوط اضافه شده است.
او ادامه داد: پروانه برگخوار سفید بلوط، بخشهای وسیعی از این جنگلهای ارزشمند را در برگرفته و نقل محافل زاگرس است؛ در حالیکه بحث اصلی در بین کارشناسان و فعالین جنگل، موضوع سمپاشی یا عدم سمپاشی است، شاید شرایط ایجاد شده توسط این آفت آخرین فرصت برای جلب نگاه جامعه و تصمیمسازان کشور به بلوط زاگرس باشد.
زاگرس ارزشهای بالاتری از تبدیل شدن به چراگاه و قطب تولید پروتئین دارد
این دانشیار و عضو هیات علمی گروه آموزشی مهندسی منابع طبیعی جنگلداری دانشگاه لرستان بیان کرد: بر همگان روشن است که هر آفتی در زاگرس عاملی ثانویه برای تهدید این بوم سازگان است. تهدید اصلی که زمینه را برای تبدیل هر رخداد طبیعی به یک فاجعه فراهم کرده است، نحوه مدیریت سرزمین و بهرهکشی از زاگرس است. جامعه و تصمیم سازان لازم است که درک کنند زاگرس ارزشهای بالاتری از تبدیل شدن به چراگاه و قطب تولید پروتئین دارد.
ملکنیا تاکید کرد: وقت آن رسیده است که درک کنیم اگر چه هنوز معتقدیم زاگرس چهل درصد آب کشور را تامین میکند، اما همه این آب سهم سدها و شبکههای انتقال آب نیست و طبیعت زاگرس هم از آن سهم دارد.
او گفت: زاگرس اگرچه خاک حاصلخیزی دارد اما با پمپاژ آب از رودخانه و نهرها و زراعت در اراضی شیبدار، اکوسیستم بیش از پیش تخریب شده و خاک حاصلخیزش با اندک بارندگی فرسوده شده و از دسترس خارج میشود.
این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان با اشاره به اینکه سازمان منابعطبیعی که متولی اصلی مدیریت زاگرس است، باید دست از ترویج باغبانی و زراعت در زاگرس کشیده و به رسالت جنگلبانی خود برگردد.
ملکنیا با بیان اینکه کشت گیاهان دارویی و کاشت درختان باغی نه وظیفه سازمان منابع طبیعی است و نه با اکوسیستم جنگلی زاگرس سازگار است، تصریح کرد: بذل و بخشش از زاگرس برای کشاورزی، چنان زاگرس را رنجور کرده که با هر نسیمی به لرزه میافتد.
باور کنیم بهرهکشی سنتی از زاگرس دانش بومی نیست
او اضافه کرد: لازم است در مراکز علمی باور کنیم که بهرهکشی سنتی از زاگرس دانش بومی نیست؛ زراعت در زیر آشکوب، دامپروری در اکوسیستم جنگلی و توجه بیشتر به گونهها بر اساس خوشخوراکی برای دام، زغالگیری و قطع چوب و بسیاری از اشکال استفاده مردم محلی از زاگرس، نشانی از دانش ندارد و با اصول پایداری اکوسیستم در تضاد مطلق است.
این دانشیار و عضو هیئت علمی گروه آموزشی مهندسی منابع طبیعی جنگلداری دانشگاه لرستان عنوان کرد: مراکز آموزشی، پژوهشی و بخش اجرا نباید بر استفاده از اصلاحات عجیبی همچون مرتع مشجر یا اطلاق آگروفارستری به عملیات زراعی دامپروری مخرب زاگرس ادامه دهند.
ملکنیا تاکید کرد: لازم است که بدانیم حیات نه تنها ساکنین این کوهستان، بلکه بخش اعظمی از مردمان دیگر مناطق این سرزمین به زاگرس و حیات زاگرس به بلوط وابسته است.
او با اینکه امروز اگر پروانه برگخوار طغیان کرده یا دیروز اگر زوال بلوط شروع شده است، همه را به طبیعت نسبت ندهیم، بیان کرد: بهرهکشیهای مداوم، عدم مدیریت صحیح و نگرش نادرست به اکوسیستم ارزشمند زاگرس، این عرصه حیاتی ارزشمند را به لبه پرتگاه کشانده است.
نجات زاگرس و بلوطش تبدیل به یک دغدغه ملی شود
این دانشیار و عضو هیات علمی گروه آموزشی مهندسی منابع طبیعی جنگلداری دانشگاه لرستان اضافه کرد: حال که عموم جامعه خطر زوال این بوم سازگان را به درستی حس کرده است، لازم است نجات زاگرس و بلوطش تبدیل به یک دغدغه ملی شود. مردم بیشتر نگرانش باشند، رسانه اخبارش را پیگیری و منتشر کند، کارشناسان و فعالین در کنار دو میلیون هکتار جنگل دارای منابع چوب در شمال، نگاهی هم به پنج میلیون هکتار جنگل دارای منابع آب در غرب کشور بیندازند.
ملکنیا بیان کرد: سازمان منابع طبیعی با رجعت به رسالت جنگلبانی تفکرات زراعی خود را کنار بگذارد و وظیفه خطیر دفاع از این جنگلها در مراجع تصمیمگیری را بهدرستی انجام دهد تا زاگرس قلک بخش کشاورزی نشود.
او گفت: نمایندگان مجلس و دولت در طرح و لوایح و برنامههای خود، مسائل محیط زیستی را مورد توجه قرار دهند و آگاه باشند که حیات این سرزمین در گروه زنده بودن زاگرس است، شاید پروانه برگخوار سفید بلوط با تغییر نگاه ما ناجی بلوط شود. شاید هشداری برای آغاز توقف پایان زاگرس باشد.