آخرین اخبارکتاب

رازهای پشت پرده «مزرعه حیوانات»

ریچارد بلر، تنها پسر جورج اورول، در آستانه ۸۰ سالگی انتشار رمان کلاسیک «مزرعه حیوانات»، نکات جالبی را درباره انتشار این رمان سیاسی و تاثیرگذار فاش می‌کند.

به گزارش هفت گرد، ریچارد بلر، تنها پسر جورج اورول، در مطلبی برای گاردین و در سالگرد رمان انتشار رمان «مزرعه حیوانات» فاش می‌کند که این شاهکار سیاسی حاصل همکاری پدر و مادرش بوده است و از موانع و چالش‌های پیش روی انتشار این رمان سیاسی در دهه ۱۹۴۰ میلادی پرده برمی‌دارد:

در اوج جنگ جهانی دوم، زمستان ۱۹۴۳–۱۹۴۴ یکی از سردترین زمستان‌های قرن بود. والدین من در یک آپارتمان سرد در کیلبرن، شمال‌غرب لندن زندگی می‌کردند. مادر من در وزارت غذا مشغول به کار بود و به‌طور فعال در برنامه رادیویی بی‌بی‌سی به نام «Kitchen Front» شرکت داشت که تلاش می‌کرد مردم را راهنمایی کند تا از سهمیه‌های غذایی خود وعده‌های مغذی بسازند.

پدرم در نوامبر ۱۹۴۳ به سردبیری ادبی مجله تریبیون منصوب شد. او تنها سه روز در هفته ملزم به حضور در دفتر بود که همین زمان کافی برای نوشتن رمان «مزرعه حیوانات» را فراهم کرد.

پدرم هر شب آنچه را نوشته بود زیر پتوهای سنگین برای مادرم می‌خواند؛ تنها جای گرم آپارتمان همین تخت بود. آن‌ها درباره روند داستان و مسیر احتمالی آن گفت‌وگو می‌کردند. لتیس کوپر، رمان‌نویس و همکار مادر من در وزارت غذا، به یاد می‌آورد که مادرم هر صبح آن‌ها را از آخرین ماجراهای حیوانات باخبر می‌کرد. اینکه پدر و مادرم تا این حد با هم همکاری داشتند، جای تعجب ندارد. پدرم بسیار به استعدادهای مادرم احترام می‌گذاشت و بعدها به یکی از دوستانش گفت که او در نوشتن «مزرعه حیوانات» نقش داشته است.

در واقع، مادر من برای چندین سال تایپ و ویراستاری نوشته‌های پدرم را انجام می‌داد و اصلاحات و بازنگری‌های دقیقی ارائه می‌کرد. او احتمالا در «مزرعه حیوانات» بیشتر از آثار قبلی پدرم دخیل بود و شاید حتی پیشنهاد داده بود که داستان به جای قطعه سیاسی، یک «افسانه حیوانی» باشد. نتیجه این همکاری والدینم، زمانی که «مزرعه حیوانات» در فوریه ۱۹۴۴ به پایان رسید، یکی از زیباترین کتاب‌های قرن شد.

جورج اورول و همسرش ایلین بلر
جورج اورول و همسرش ایلین بلر

از سوی دیگر، «مزرعه حیوانات» طنزی همیشه‌ مرتبط با انقلاب روسیه و خیانت آن به استبداد استالینی است. این شرارت را پدر و مادرم از نزدیک تجربه کرده بودند. در طول جنگ داخلی اسپانیا، آن‌ها شاهد افترا، زندانی شدن، شکنجه و قتل ده‌ها نفر از دوستان و همراهانی بودند که کورکورانه از حزب کمونیست شوروی پیروی نمی‌کردند. حتی خودشان مجبور شدند از اسپانیا فرار کنند تا از دستگیری و اعدام توسط استالینی‌ها در امان بمانند. هیچ چیزی توهمات سیاسی را سریع‌تر از تعقیب شدن توسط قاتلان متعصب از بین نمی‌برد. این تجربیات و قحطی‌ها، اردوگاه‌ها و پاک‌سازی‌های استالین، پدرم را قانع کرد که روسیه شوروی کاملا مخالف سوسیالیسم واقعی است. او به شدت معتقد بود که اگر سوسیالیسم دمکراتیک در غرب بخواهد رشد کند، این افسانه که روسیه یک دولت سوسیالیستی است، باید از بین برود.

اما برای انتشار رمان «مزرعه حیوانات» چالش‌های مهمی وجود داشت. تفکر نهادینه‌شده‌ای در بریتانیا وجود داشت که هیچ انتقادی از شوروی صورت نگیرد، چون این کشور متحد بریتانیا در جنگ علیه نازی‌ها بود. این نگرش با فشارهای بی‌وقفه دولت شوروی و نفوذ گسترده عوامل شوروی در نهادهای بریتانیا تشدید می‌شد. پیتر اسمولت، رئیس روابط شوروی در وزارت اطلاعات بریتانیا بود و گای بورژس، جاسوس مشهور کمبریج، تهیه‌کننده شبکه بی‌بی‌سی بود.

در این فضا، داستان‌های منفی درباره روسیه به‌طور آرام کاهش یافته یا سرکوب می‌شدند و داستان‌های مثبت به‌طور گسترده تبلیغ می‌شدند. در این شرایط، پنج ناشر بزرگ، رمان «مزرعه حیوانات» را به دلیل انتقاد از متحد حیاتی بریتانیا یعنی شوروی، رد کردند. حتی انتشارات فابر، با توصیه مدیرش تی. اس. الیوت هم تردید داشت که این دیدگاه مناسبی برای انتقاد از وضعیت سیاسی فعلی باشد.

سرانجام در جولای ۱۹۴۴، فردریک واربرگ از انتشارت «سکر و واربورگ» (Secker & Warburg) که به شجاعت در انتشار کتاب‌های چپ‌گرای جنجالی شهرت داشت، پذیرفت کتاب را منتشر کند. حتی با وجود آن، کمبود کاغذ و شاید نگرانی‌های مداوم درباره توهین به متحد بریتانیا باعث شد «مزرعه حیوانات» تا ۱۷ آگوست ۱۹۴۵ منتشر نشود. هنگامی که کتاب منتشر شد، پدرم از اینکه واکنش کمی به طنز جسورانه او از استالین و دیکتاتوری نشان داده شد، شگفت‌زده شد. اما روابط با روسیه در آن زمان به سرعت سرد شده بود و همان‌طور که پدرم گفت، مردم «از همه این مزخرفات روسیه خسته شده بودند». زمان «مزرعه حیوانات» فرارسیده بود؛ رمانی که از زمان نخستین انتشار تا امروز بیش از ۱۱ میلیون نسخه فروش داشته و هرگز از روند چاپ خارج نشده است.

اما «مزرعه حیوانات» فراتر از یک طنز درباره انقلاب روسیه است. این داستان به عقیده پدرم، هشداری همیشگی در برابر رهبران سیاسی است که جنبش‌های مردمی بالقوه را برای منافع خود مصادره می‌کنند. پدرم معتقد بود همه سیاستمداران باید با دقت تحت نظر باشند، با صداقت با آن‌ها مواجه شود و زمانی که منافع خود را بر منافع کشورشان ترجیح دهند، از قدرت کنار گذاشته شوند.

«مزرعه حیوانات» همچنان اثری الهام‌بخش برای همه کسانی است که برای آزادی می‌جنگند. در دنیایی که استبداد، بیگانه‌هراسی و دروغ‌های سیاسی همه در حال افزایش هستند، امروز بیش از هر زمان دیگری به «مزرعه حیوانات» نیاز داریم.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا