20 مهر به مناسبت روز بزرگداشت حافظ شیرازی شاعر بزرگ ایرانی
حافظ شیرازی از شاعران مشهور ایرانی که نام و یادش همیشه در خاطر همهی ایرانیان می باشد. بیستم مهر ماه روز بزرگداشت حافظ میباشد که در این روز جشنها و برنامههای متنوعی در شیراز و سایر نقاط جهان برگزار میشود. عمده برنامههای این روز شامل شب شعر، گل افشانی مقبره حافظ، نمایش و رونمایی از دیوانهای شعر حافظ و غیره میباشد.
خواجه شمس الدين محمد شيرازي شاعر و حافظ قرآن، متخلص به حافظ و مشهور به لسان الغيب از بزرگترين شاعران غزل سراي ايران و جهان به شمار ميرود. حافظ را نمي توان از سنخ شاعران تک بعدي و تک ساحتي محسوب و تفکر شاعرانهاش را تنها به يک وجه خالص تفسير و تاويل کرد.
اشعار خواجه شمس الدين محمد شيرازي داراي ابعاد گوناگون و متنوع سرشار از راز و رمز و پرسش از حقيقت هستي است.
خیال روی تو در هر طریق همره ماست
نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست
علی رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهرهي تو حجت موجه ماست
زندگینامه حافظ شیرازی
خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی «حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ – ۷۶۹ هجری شمسی»؛ شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران «برابر قرن چهاردهم میلادی» و یکی از سخنوران نامی جهان است.
بیشتر شعرهای حافظ غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند. گرایش حافظ به شیوهٔ سخنپردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است. او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می شود.
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
هفته بزرگداشت حافظ گرامی باد
تاریخ وفات حافظ شیرازی شاعر بزرگ ایرانی
اين شاعر پرآوازه ايران زمين درسال791 يا 792 هجري قمري دارفـاني را وداع گفت.
خانواده و اجداد حافظ شیرازی
اطلاعات چندانی از خانواده و نياکان خواجه حافظ در دست نیست و ظاهرا پدرش بهاءالدین نام داشته و مادرش نیز اهل کازرون بودهاست. در اشعار حافظ که میتواند یگانه منبع موثّق زندگی او باشد اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت می شود. آنچه از فحوای تذکرهها به دست می آید بیشتر افسانههایي است که از این شخصیّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شده است.
با این همهی آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر قابل بیان است ان است که حافظ درخانوادهای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شدهاست.
«با این حساب که کسب علم و دانش در ان زمان اصولاً مربوط به خانوادههای مرفه و بعضاً متوسط جامعه بوده است». در نوجوانی قرآن رابا چهارده روایت ان از بر کرده و از همین رو به حافظ ملقب گشته است.
در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق «متوفای ۷۵۸ ق» به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده است. علاوه بر شاه ابواسحاق در دربار شاهان آل مظفر شامل شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشته است.
شغل اصلی حافظ شاعری نبوده است
شاعری پیشه اصلی حافظ نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیگر «احتمالاً دیوانی» تأمین میشده است. در این خصوص نیز اشارات متعددی در دیوان او وجود دارد که بیان کننده اتکای او به شغلی جدای از شاعری است، از جمله در تعدادی از این اشارات به تقاضای وظیفه «حقوق و مستمری» اشاره دارد. دربارهٔ سال دقیق تولد او بین مورخین و حافظشناسان اختلاف نظر وجود دارد و انچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ ق روی داده است.
سال درگذشت حافظ
در مورد سال درگذشت او اختلاف کمتری بین مورخان دیده می شود و بنظر اغلب آنان ۷۹۲ ق است. از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی «متولد ۷۷۷ ق» که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تألیف جامی «متولد ۸۱۷ ق» به صراحت این تاریخ به عنوان سال درگذشت خواجه قید شده است. محل تولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز روی در نقاب خاک کشیده است.
روایت است هنگامیکه قصد دفن حافظ را داشتند، عدهای از متعصبان با استناد به اشعار حافظ دربارهٔ میگساری با دفن وی به شیوهٔ مسلمانان مخالف بودند و در مقابل عدهٔ دیگر او را فردی مسلمان و معتقد میدانستند. قرار شد که از دیوان حافظ فالی بگیرند که این بیت آمد:
قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ
که اگرچه غرق گناه است، می رود به بهشت
این شعر در بدخواهان شاعر تأثیر بسیاری می کند و همهی را خاموش میکند.
صبحدم از عرش مي آمد خروشي، عشق گفت
قدسيان گويي كه شعر حافظ از بر ميكنند.
مقبره حافظ در شیراز
مقبره حافظ در شهر شیراز و در منطقهٔ حافظیّه در فضایی آکنده از عطر و زیبایی گلهای جانپرور، درآمیخته با شور اشعار خواجه، واقع شدهاست. امروزه این مکان یکی از جاذبههای مهمّ گردشگری به شمار می رود و تعداد زیادی از مشتاقان شعر و اندیشه حافظ را از اطراف جهان به این مکان میکشاند.
در زبان اغلب مردم ایران، رفتن به حافظیّه معادل با زیارت مقبره حافظ گردیده است. اصطلاح زیارت که بیشتر برای اماکن مقدّسی نظیر کعبه و بارگاه امامان بهکار میرود، به خوبی نشانگر ان است که حافظ چه چهرهٔ مقدّسی نزد ایرانیان دارد.
عده ای از معتقدان به آیینهای مذهبی و اسلامی، رفتن به مقبره او را با آداب و رسوم مذهبی همراه میکنند. از جمله با وضو به آنجا میروند ودر کنار مقبره حافظ به نشان احترام، کفش خودرا از پای بیرون میآورند. سایر دلباختگان حافظ نیز به این مکان به عنوان سمبلی از عشق راستین و نمادی از رندی عارفانه با دیدهٔ احترام مینگرند.
مرا عهدیست با جانان ، که تا جان در بدن دارم
هوادان کویش را چو جان خویشتن دارم ..
بیست مهر روز بزرگداشت حافظ گرامی باد
دیوان حافظ
دیوان حافظ که مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی است، تا کنون بیش از چهارصد بار به اشکال و شیوههای گوناگون، به زبان پارسی و دیگر زبانهای جهان به چاپ رسیدهاست. شاید تعداد نسخههای خطّي ساده یا تذهیبشدهٔ ان در کتابخانههای ایران، افغانستان، هند، پاکستان، ترکیه و حتی کشور های غربی از هر دیوان پارسی دیگری بیشتر باشد. نکتهٔ خاصی که در دیوان حافظ وجوددارد، کثرت نسخههایي با مفردات و واژههای گوناگون است که این خصیصه باعث بروز تصحیحات متعدد و گاه متناقض هم در بین مصححان میشود.
خواجه شمس الدین محمدبن محمد حافظ شیرازی، از بزرگ ترین شاعران نغزگوی ادبیات پارسی است. حافظ در اوایل قرن هشتم ه.ق- حدود سال 727- در شیراز دیده به جهان گشود.
پدرش بهاءالدین، بازرگان و مادرش اهل كازرون بود. پس از مرگ پدر، شمس الدین كوچك نزد مادرش ماند ودر سنین نوجوانی به شغل نانوایی پرداخت. در همین دوران به كسب علم و دانش علاقه مند شد و به درس و مدرسه پرداخت. بعد از تحصیل علوم، زندگی او تغییر كرد ودر جرگه طالبان علم درآمد و مجالس درس علمای بزرگ شیراز را درس كرد.
او به تحقیق و مطالعه كتابهای بزرگان ان روزگار- از قبیل كشاف زمخشری، مطالع الانظار قاضی بیضاوی و مفتاح العلوم سكاكی و امثال آن ها- پرداخت. همچنین در مجالس درس قوام الدین ابوالبقاء عبدالله بن محمود بن حسن اصفهانی شیرازی نیز حضور داشت.
حافظ- همچنانكه از تخلص او برمی آید- قرآن را از حفظ داشت و به چهارده شكل «قراآت هفتگانه» میخواند. حافظ دارای زن و فرزندان بود. در غزلیاتش به مرگ یكی از فرزندانش اشاره كرده است:
دلا دیدی كه ان فرزانه فرزند
چه دید اندر خم این طاق رنگین؟
بجای لوح سیمین در كنارش
فلك بر سر نهادش لوح سیمین
حافظ به سفر علاقه ای نداشت و چون دلبستگی خاصی به شیراز داشت تقریباً تا آخر عمر از شیراز خارج نشد و تنها یكبار به شهر یزد سفر كرد ولی به خاطر ملالت از یزد و یزدیان به شیراز بازگشت:
دلم از وحشت سكندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملك سلیمان بروم
همچنین به دعوت پادشاه محمود دكنی راهی دكن شد ولی در جزیره هرمز گرفتار طوفان گردید و بهمین دلیل سفر خودرا آغاز نكرده به اتمام برد و به شیراز بازگشت.
استعداد شگفت انگیز حافظ شیرازی
حافظ مردی بود ادیب، عالم به علوم ادبی و شرعی و آگاه از دقایق حكمی و حقایق عرفانی. استعداد شگفت انگيز او در تلفیق مضامین و آوردن صنایع گوناگون بیانی در غزل او را سرآمد شاعران زمان خویش و حتی تمامی شاعران زبان پارسی كرده است.
او بهترین غزلیات مولوی، سعدی، كمال، اوحدی، خواجو و سلمان را استقبال كرده است اما دیوان او به قدری از بیتهای بلند و غزلیات عالی و مضمونهای نو پر است كه این تقلیدها و تأثرها در بین آن ها كم و ناچیز مینماید. علاوه بر این، مرتبه والای او در تفكر عالی و حكمی و عرفانی و قدرتی كه در بیان انها به فصیح ترین و خوش موزیک ترین عبارات داشته، او را بعنوان یكی از بزرگ ترین و تاثیرگذارترین شاعران ایران قرار داده و دیوانش را مورد قبول خاص و عام ساخته است.
حافظ صبور باش که در راه عاشقی
هر کس که جان نداد به جانان نمیرسد
این نكته را نباید فراموش كرد كه عهد حافظ با آخرین مراحل تحول زبان پارسی و فرهنگ اسلامی ایران مصادف بود. از این روی زبان و اندیشه او در مقایسه با استادان پیش از وی به ما نزدیك تر است و به این سبب است كه ما حافظ را بیشتر از شاعران خراسان و عراق درك می كنیم و سخن او را بیشتر می پذیریم.
از دیگر نكات اشعار او، توجه خاص او به استفاده از صنایع مختلف لفظی و معنوی است به نحوی كه كمتر بیتی از او میتوان یافت كه خالی از نقش و نگار صنایع باشد. اما چیره دستی او در به كار بردن الفاظ و صنایع به حدی است كه صنعت در آسانی سخن او اثری ندارد و كلام او را متكلف نمی نماید.
برخلاف اطلاعات حافظ از دقایق عرفانی و اشارات مكرر او به نكات عرفانی، حافظ پیرو طریقتی خاص نبوده است بلكه به عقیده بسیاری، خود او به تنها مراحل سلوك و كمال را طی كرده و به درجاتی نیز رسیده است.
دیوان كلیات او مركب است از غزلیات، چند قصیده، قطعه، رباعی و دو مثنوی كوتاه با نامهای «آهوی وحشی» و «ساقی نامه».
شربتى از لب لعلش نچشيديم و برفت
روى مه پيكر او سير نديديم و برفت
گويى از صحبت ما نيک به تنگ آمده بود
بار بر بست و به گَردَش نرسيديم و برفت
حافظ
فال حافظ
از نكات قابل توجه درباره دیوان حافظ، رواج “فال گرفتن”- تفأل- از ان است كه سنتی تازه نیست و از دیرباز درمیان آشنایان شعر او متداول بوده است و چون در هر غزلی از دیوان حافظ میتوان- به هر تأویل و توجیه- بیتی را حسب حال فال گیرنده یافت، او را « لسان الغیب» لقب داده اند.
حافظ با توان شاعري بسيار داستانهای قرآني رابا اشارههای ظريف در شعرش بيان ميكند اما به واقع او ناظم شعر نيست كه به بيان روايي داستان بپردازد بلكه شاعري تواناست كه با تخييل و شناخت عميق بسياري از مسايل قرآني و اجتماعي را در قالب شعر ارائه ميدهد.
نگاه حافظ به جهان هستي نگاهي فراگير است به گونهای كه تمام مسايل مادي و معنوي رابا بياني شيرين و محكم و با بكارگيري استعاره و تشبيه، ايهام و مجاز و ساير صناعات ادبي بيان ميكند.
زماني كه با شاعري چون حافظ رو به رو هستيم در واقع با جهاني سرشار از ظرافت و معنا رو به روييم. گسترگي معنايي در شعر او به حدي است كه هر كس از ديدگاه خويش مفاهيم ذهني متناسب با تفكر خودرا در شعرش پيدا مي كند و نظري خاص درباره او ارائه ميدهد.
ای غایب از نظر، به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
اصطلاحات عرفاني كه در شعر حافظ بكار برده ميشود، در اثر آگاهي كامل و شناخت معنايي صحيح است اما به واقع حافظ قبل از اينكه عارف باشد شاعري بزرگ و تواناست و تفكر شاعرانهاش بر عرفان او برتري دارد. حافظ ديدگاه عارفانه و اميدوار كننده دارد و عرفان به مفهوم واقعي كلمه در اشعار او نمايان است ودر شعرش همواره اميد به آيندهای روشن را نويد ميدهد به گونهای كه مخاطب با مطالعه اشعارش به نوعي لذت معنوي دست مييابد.
حافظ شاعري است كه در قرن حاكميت زهد و ريا و خفقان، شعري فراگير و رندانه دارد و از همه ی مسائل جهان هستي با بياني ظريف و رندانه سخن ميگويد و همواره از تظاهر و تزوير دوري مي جويد و شعر برايش جنبهای متعالي و آرماني دارد.
اشعار حافـظ شيـرازي بـا الهام از تعاليم ناب اسلامي و مفاهيم گرانقدر قرآني سروده شده است و همگـي ايـن اشعـار حـاوي كنايات و استعارات زيبا و بي نظير است.
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد