تکاپوی رنگها در جامعهشناسی؛ درونگرایی یا برونگرایی پوششی
اگر بنا بر داشتن جامعهای شادمان و پویا، گاه متفکر و گاه پرشور، گاه تأملبرانگیز و گاه شورانگیز است، باید به منطق تلفیق و استفاده معقول از ترکیب رنگهای گوناگون در طراحی و تولید پوشاک پی برد.
به گزارش هفتگرد، در روانشناسی رنگ، هر طیف رنگی که قوه باصره با آن مواجه میشود و تجزیهوتحلیل آنرا از طریق سلسله اعصاب واقع در شبکیه به مغز محول میکند، تأثیراتی روانی مثبت و منفی ذکر شده که اثر مستقیم آن ابتدا بر خلقوخو متجلی میشود.
اصولاً رنگها در دو حوزه رنگهای سرد و شبه سرد و رنگهای گرم و شبه گرم طبقهبندی میشود که دو اثر متفاوت و مقابل نسبت به هم دارند؛ رنگهای سرد و شبه سرد درونگرایی، عزلت و شاید تفکر و اندیشه را موجب میشوند و رنگهای گرم و شبه گرم برونگرایی و بروز عواطف، احساسات و تخلیه هیجانات را به آستانه قلیان وامیدارند.
در زندگی روزمره مواضعی مخفی، نیمه مخفی و عیان را میتوانیم سراغ بگیریم که هرکدام بسته به شکل و شمایل طبیعیشان یا برحسب نوع ساخت و جنس و بافت بهکاررفته در آنها رنگهای مخصوص به خود را دارا هستند و این میان مواضع عیان که بیشترین مواجهه با چشم انسان را دارند قطعاً تأثیر بیشتری بر خلقوخو بر اساس آنچه در مورد روانشناسی رنگ به آن اشاره شد، خواهند گذاشت.
یکی از آن مواضع مهم و عیان در زندگی هر یک از ما، لباس است؛ چه خود آن را تهیه کرده و پوشیده باشیم چه آن را در قامت فرد و افراد جامعه هر لحظه و هر آن دیده و با آن مواجه شویم.
بیشک چنین موضع عیانی ازآنجاکه مرتب در تیررس دیدگان هر یک از ماست به جهت فراوانی برخورد باید علاوه بر فرم زیبنده، طراحی و دوختی شکیل که روانشناسی خطوط و فرم آن هم به نوبه خود جای بحث دارد، از رنگهایی موجه که بر روان و اعصاب هر یک از ما تأثیری مثبت دارند، برخوردار باشند.
صرفنظر از دو رنگ غالب و کاربرد آنها در پوشاک و اینکه از رنگهای خنثی محسوب میشوند، هر یک با توجه به باور و نگرش فرهنگی اقوام جلوهگاهی از بیشمار معنایی و منظورهای خاص هستند، بر اساس روانشناسی رنگ غلبه هر یک از دو حوزه جامع رنگی یعنی چه سرد چه گرم وضعیت روانی را از حد اعتدال خارج میکند که در نتیجه یا با جامعه درونگرا که جوششی با همنوع خود ندارد روبهرو خواهیم بود یا با جامعه برونگرا که در آن هیجان و عواطف بر خردورزی چیره است.
به هر تقدیر اگر بنا بر داشتن جامعهای شادمان و پویا، گاه متفکر و گاه پرشور، گاه تأملبرانگیز و گاه شورانگیز است، لذا باید به منطق تلفیق و استفاده معقول از ترکیب الوان گوناگون در طراحی و تولید پوشاک پی برد.
چنین مدلی نه نافی شرع و نه در تعارض با عرف جامعه است و بهشرط رعایت شأنیت مکان و فضای مورد استفاده آن، در کنار فرم و طراحی اشکال گوناگونی که برای دوخت لباس معمول و مرسوم است میتواند نویدبخش جامعهای سرزنده، پویا و متکی بر عقل و خرد سلیم باشد.