«تکیه» چگونه به «عزاداری» رسید؟
حسن ذوالفقاری «تکیه» را لفظی عربی معرفی کرده و گفته است: «تاریخ تکیه بسته به نگرشی سریع و گذرا به تاریخ فتوت و آیین جوانمردی است.»
به گزارش هفتگرد، این استاد زبان و ادبیات فارسی و پژوهشگر فرهنگ عامه که چندی پیش از دنیا رفت، در بخشی از مقالهای با عنوان «فرهنگنامه عاشورا» (کیهان فرهنگی، خرداد ۱۳۷۲، شماره ۹۸) به بررسی پیشینۀ واژۀ «تکیه» پرداخته و نوشته است: ««تکیه» لفظی است عربی، به معنی «پشت به چیزی گذاشتن» چنانکه سعدی گوید:
مرا تکیه جان پسر بر عصاست
دگر «تکیه» بر زندگانی خطاست
و مجازاً به معنی اعتماد کردن است، به گونهای که سعدی آورده:
روز بهار است خیز تا به تماشا رویم
«تکیه» بر ایام نیست تا دگر آید بهار
معانی مجازی دیگر آن پشت و پناه، ملجا و ماوا و متکاست. در فرهنگها یکی از معانی تکیه را مکان فقیران، خانقاه، منزل درویشان، دیر، صومعه، حسینیه، تعزیهخانه و… ذکر کردهاند.
دوزی در «ذیل قوامیس عرب» آورده است:
«تکیه (ت کِ ی ـه) جمع آن تکایا، جایی که معمولا از مسافران فقیر یا افرادی که توصیه شده باشند، بلاعوض پذیرایی کنند. تکیه در هند و ایران و مصر و شام مشابه زاویه در آفریقاست. فیلشر عقیده دارد که این کلمه از «اتکا» آمده است و باید تکیه (تَ یِ) تلفظ شود، ولی ظاهراً این کلمه درست نیست به سبب آنکه جمع آن تکایاست و این شکل جمع مخصوص کلمات مونث است، بهصورت فعلیه که از یک ریشۀ بیقاعده و خارج از رسم و شرایط معمول میآید».
گزارش انگلبرت کمپفر (۱۶۵۱ – ۱۷۱۶ م.) که در عصر صفوی به ایران سفر کرده است، تایید میکند که تکایا در معابر و میادین برای استفادۀ مسافران بنا میشده است:
«تکیه گوشه یا کلبهای است در زیر آسمان، و یا نوعی استراحتگاه در محلی دنج، که تنها در مصاحبت دیگران برای رفع خستگی به آنجا میروند تا وقت را با کشیدن چپق و قلیان و نوشیدن بگذرانند. تکیهها در معابر و میدانهای عمومی دیده میشوند. مخارج ساختن این تکیهها اندک است و بیشتر بهخاطر درویشهایی که گدایی میکنند و شهرها و بیابانها را درمینوردند، برپا میشود».
اصطلاحات «تکیهجای» و «تکیهگاه» در «آنندراج» و «فرهنگ ناظم الاطباء» به معنای محل آسایش آمده است و نظامی نیز به همین معنی آورده است:
چو آن یاوری نیست در دست و پای
که در مهد مینو کنم تکیه جای
تکیه بدین معنی جایی مانند خانقاهها در سدههای سوم و چهارم هجری بوده است، چه آنکه خانقاه یا خانگاه را به خوردنگاه نیز معنی کردهاند. همچنین تعدادی از محققین آن را معرب خوانگاه یعنی سفرهخانه و محل خوردن غذا که در رهگذر مسافران ساخته میشده است، تعبیر کردهاند.
با جستوجو در معماری خانقاهها و محل قرار گرفتن آنها – که بیشتر در مسیر مسافران بوده است – گفتۀ بالا تایید میشود. تکایا نیز چنین موقعیتی دارند و گمان ما را تقویت میکنند که رباطها و زوایا و خانقاهها و تکایا محلهایی با اسامی متفاوت بودهاند که هدف از ایجاد و گسترش آنها یک چیز بوده است. تکایا و خانقاهها همواره محل اجتماع فتیان و قلندران و اخیان و جوانمردان بوده است، از این رو بررسی تاریخ تکیه باز بسته به نگرشی سریع و گذرا به تاریخ فتوت و آیین جوانمردی است. فتوت مشتق از فتی است که هشتبار در قرآن به کار رفته است و به معنی جوانمرد، جوانی و ایام شباب است. موضوع علم فتوت نفس انسانی و شعبهای است از علم تصوف و توحید. در طول تاریخ گروههای جوانمرد به شکلهای گوناگون ظهور کردهاند. عیاران سیستانی، نهضت سفید جامگان و… بازتاب این حرکتهای مردمی بودهاند. بسیاری از صوفیه خود از فتیان بودند. رونق فتوت تا آنجا بود که بزرگان صوفیه فتوتنامهها نگاشتند و آیین جوانمردی را تشریح کردند. از جملۀ این آثار «فتوتنامه سلطانی» از ملامحسن واعظ کاشفی، نویسندۀ توانا و پرکار سدۀ هفتم است. در این کتاب مولف فصلی را به آداب تکیه و تکیهداری و تکیه در آمدن اختصاص داده است که بدان اشاره خواهد شد.
آیین جوانمردی به موازات جریان تصوف رواج داشت اما روش فتیان در میان عامۀ مردم پسندیدهتر بود. با فروپاشی قزلباشان در عصر شاه عباس – که شکل استحاله یافته آیین فتوت بود – سازمان آنان بر هم خورد و جمعشان پراکنده گشت. با ضعف و نابودی لنگرها و زوایا، رفتهرفته تکیهها به صورت محلی برای اجتماع داشمشدیها و عیاران درآمد و جایگزین آنها شد، چنانکه عبدالله مستوفی در کتاب «زندگانی من» مینویسد: «انصاف را اگر سعی و همت و فداکاری و بیریایی طبقۀ داشمشدیهای تهران با آن مجالس تعزیهداری توام نمیشد، هیچوقت منظرۀ خارجی و عمومی این عزاداری به این طول و تفصیل و شکوه نمیرسید. مصارف طاقنماهای تکیه را هم از کیسۀ فتوت خود میپرداختند…».
مولف در صفحات بعد به برخی آداب و رسوم داشمشدیها اشاره میکند، همچون چاله حوضبازی، کبوترپروری، مهرهبازی، کفتربازی و… که یادآور فتوت دورۀ ناصری (خلیفه الناصر بالله) است.
بنا بر آنچه که از گفتار مستوفی برمیآید، گروه فتیان و داشمشدیها از ادارهکنندگان اصلی تکایا بودهاند.
افزون بر این، طبق قدیمیترین سند مکتوب، با کتیبهای به تاریخ ۱۲۰۲ در منزلگاهی واقع در استرآباد خانقاهی را به عنوان تکیه یاد کرده و متذکر شده است که در این محل تعزیت سالار شهیدان انجام میشود.»